ارغوان ــ. سايه ( هوشنگ ابتهاج )
شاخه ی هم خون جدا مانده ی من
آسمان تو چه رنگ ست امروز ؟
آفتابی ست هوا ٬
یا گرفته ست هنوز ؟
من درین گوشه
که از دنیا بیرون ست ٬
آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آن…
انچه با من اینجاس...رنگ رو باختع نیس پر از محبت است
ارغوانم تنهاست.
ره چنان بسته، که …
هر بار که گوش می کنم ، انگار بار اول است که دارم این صدا رو …