وجودمو گرفت غربت شهر
چقد غریبم تو جمع دوستیا
جوری هرزهاید که درد گرفته قلب روسپیا
جعبهی رنگت کوچیکه واسه این شهر رو سیاه
عشقٓ میشد تو جوم هواش گم
یه زمستون بودم ک میگفت خندهت بهار شد
دست هیشکی نشد مرحم براش و
حالا سرد…
به به
حاجی عجب ترکی🔥🔥🔥🔥
دچااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار
ماشالا به این قلم