
Aida Arab
teh
مسخِ طبیعت، تن
غیبت چیزی در من!
آوارهٔ معنا در یعنی
غیبتِ چیز از نگاه، لغت را
در رقصِ آنچه هست
به کشفِ آنچه نیست میخواند.
مسخِ طبیعت، تن
غیبت چیزی در من!
آوارهٔ معنا در یعنی
غیبتِ چیز از نگاه، لغت را
در رقصِ آنچه هست
به کشفِ آنچه نیست میخواند.