the expression of an impression...

اشک مهتاب
شعر : سیاوش کسرایی
آهنگساز :حسن یوسف زمانی
آواز: محمدرضا شجریان

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست

کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه ها در خوابه امشب
به هر شاخی دلی سامون گرفته
دل من در تنم بیتابه امشب

اشک مهتاب ؛ محمدرضا شجریان

Title: Cant Forgive 용서 못해 (Ballad) 
Album: Temptation of Wife / 아내의 유혹 / 妻子的誘惑 OST

..........................................................................

Cant Forgive 용서 못해 (Ballad)

موسیقی نواحی: گرگان

اُوزان، دمِ درِ سَرد اُئِه، اَجیکه 
[اَجیک (نوعی کرم) بالای در سردابه آویزانه]

رَعو داره مِدُّوئِه
[رَعو (نوعی پشّه) داره میدوه]

 جیجو مِزِنِه مَلکَموت
[مَلِکِ موت (عزراییل) در حال پرسه زدنه]

 سینه صومُخُورِه زَغْنَبود
[و (عزراییل) کلّه‌ی سحر در حال زهر خوردنه]

 گَمبیل شده شَبِ پُشمُوروک
[شب اخمو، چاق و فربه شده (هوا دم داره)]

اُلُما زِده اَوله جَکوک
[آدمِ آبله رخ، از این گرما، صورتش پر حرارت و تب گرفته شده]

شِلایین شدِه لَچَّر شده
[صورتش چسبناک و کثیف (چندش‌آور) شده]

دلِ گِلیشو لَپَّر شدِه
[دل آدِم شبگرد (از غصه) پر شده]

اَتِه کَل توتِِه بِکَل، پَنجه بگیر، نون و شِکَر
[(این عبارت مَتل گرگانی است که معادل آن: اتل متل توتوله است)]

* مَمَّد خَرتو، فردا اَفتو
مابِچّه‌های گرگیم، از شاخ بز مِتَرسیم، دقِ دقِ دقِ مِلرزیم

یِه طِرَف ناهارخوران، چَکِّه بُروشِ آسُمان
[(گرگان جائیه که) یک طرفش جنگل ناهارخوران(انگار) آسمان(با رعد و برقش) در حال کف زدنه]

 یِه طِرَف دریا داره، رَقصِ قِشَنگِ تُرکمان.
[(گرگان) در طرف دیگرش هم دریا داره با رقص زیبای(خنجر) ترکمان]


*
این جملات اشاره به داستان طنزی است که هر وقت در استرآباد مدت بارش بارانطولانی می‌شد برای اینکه باران قطع شود، شخصی با لباس‌های بلند و آستین‌های دراز و گشاد به نام «مَمَّد خرتو» همراه با بچه‌های توی کوی و برزن راه می‌رفت و از خورشید می‌خواست آفتاب کند و اشعه‌های خودش را مثل نخود به زمین پرتاب کند

Ahmad Akhavan - Jijow | احمد اخوان - جیجو

mehr khouneye gham

بازخوانی: طاهر قریشی

• Instagram: @taherghoreyshiofficial
• Telegram: t.me/taherghoreyshiofficial

دلشکن - طاهر قریشی

آواز لیلاها -  زن زندگی آزادی.mp3

قطعه ای ازموسیقی متن فیلم "زمانی برای مستی اسب ها " اثربهمن قبادی  / اثر حسین علیزاده

اثری از:
مهیار علیزاده
خواننده:
مهرشاد حاجیلو
صابر ابر
آهنگساز:
مهیار علیزاده
ترانه‌سرا:
علیرضا کلیایی
مدیر هنری:
مهیار علیزاده

دو هزار چشم غمگین به دو چشم واله گشته
به جهانِ جان رسیدم، غزلم ترانه گشته
تو روان به خواب شهری، من از این خیال ترسان
مگریز از خیالم، مگریز، رو مگردان!

می‌خواهمت بمان! می‌جویمت مرو!
سرگشته ام چو باد! می‌خواهمت بمان!

به کجا مرا کشانی که نمی‌دهی نشانم؟
به جز این دگر ندانم که تو جانِ این جهانی

اگر از غروب رویت هوسم کند شکایت
و گر این خیال واهی بَرَد از سرم هوایت
دگرم روا نباشد که نظر کنم به سویی
ببرد خیال، من را، ز جنون به جستجویی

می‌خواهمت بمان! می جویمت مرو!
سرگشته ام چو باد! می خواهمت بمان!

می خواهمت ، از مجموعه در شعله با تو رقصان

آهنگ "کهکشان عشق" از گروه بمرانی از آلبوم  دوم این گروه به نام جوراب‌های لخت

این ترک به عنوان دموی آلبوم جدید این گروه موسیقی قرار گرفته است

دوستان خارج از کشور از لینک‌های زیر میتوانند آلبوم این گروه را خریداری کنند:
http://itunes.apple.com/us/album/naked-socks/id532815567
http://www.cdbaby.com/cd/Bomrani2/from/zirzamin

دوستان داخل ایران هم میتوانند از طریقی که در صفحه فیسبوک گروه معرفی شده آلبوم را خریداری کنند:
http://goo.gl/CwsrJ

صفحه فیسبوک گروه:
facebook.com/Bomrani

Bomrani - Galaxy of Love

قطعه پایان ازموسیقی متن   فیلم " کنعان"  مانی حقیقی  / اثر کریستف رضاعی 
آلبوم کنعان / نشر هرمس 

قطعه پایان ازموسیقی متن   فیلم " کنعان"  مانی حقیقی  / اثر کریستف رضاعی

Vocal & Melody: Madmazel
Lyrics: Behrouz Keshavarz
Arrangement: Mahyar Rezvan

Ta ghabl az in

کامران تفتی - پرواز روی بام تهران

نام آهنگ : در شب 
خواننده : شمس لنگرودی 
نوازنده ی سه تار : سروش قهرمانلو 
نوازنده ی سه تار -افکت : سروش قهرمانلو
نوازنده ی دف : محمد صادق فدایی فرد
آهنگساز: کامران رسولزاده 
تنظیم :سروش قهرمانلو
ترانه : شمس لنگرودی . کامران رسولزاده 
ضبط : استودیو پاپ 
صدابردار :کامبیز شاهین مقدم
میکس و مسترینگ : کامبیز شاهین مقدم 
آهنگسازی مقدمه ی تصنیف : سروش قهرمانلو

توضیح :
تنظیم این قطعه ساعت 3 صبح انجام گرفت و برای تنظیم 2 لایه سه تار نواخته شد و یک لایه سه تار افکت و همین طور یک لایه دف برای ضبط دف جالبه که بدونین استاد شمس لنگرودی از صدای دف خوششون نمی آمد و به من گفته بودند که دف توو کار نباشه .... ولی چون من فکر می کردم کار رو زیبا تر می کنه دف رو ساعت 8 تا 9 صبح ضبط کردیم و همین که استاد ساعت 9 صبح برای ضبط آواز  وارد استودیو شدند دف را پنهان کردیم ... و وقتی که کار تنظیم تمام شد قطعه را برای استاد بردیم تا بشنوند که اگر پسندیدند بقیه ی کارها رو انجام بدیم که ایشان اتفاقا خیلی خوششان اومد

Dar shab  mp3

This track is from the album The Secret and is available for purchase on CD Baby here: http://www.cdbaby.com/cd/adamhurst9

The Shallows

This track is from the album Obscura and is available for purchase on CD Baby here: http://www.cdbaby.com/cd/adamhurst11

Hidden Door

هوشنگ ابتهاج : آزادی
ای شادی!
آزادی!
ای شادیِ آزادی!
روزی که تو بازآیی،
با این دل غم‌پرورد
من با تو چه خواهم کرد!

غم‌هامان سنگین است.
دل‌هامان خونین است.
از سر تا پامان خون می‌بارد.
ما سر تا پا زخمی،
ما سر تا پا خونین،
ما سر تا پا دردیم.
ما این دل عاشق را
در راه تو آماج بلا کردیم.

وقتی که زبان از لب می‌ترسید،
وقتی که قلم از کاغذ شک داشت،
حتی، حتی حافظه از وحشت در خواب سخن‌گفتن می‌آشفت،
ما نام تو را در دل
چون نقشی بر یاقوت،
می‌کندیم.

وقتی که در ان کوچۀ تاریکی
شب از پی شب می‌رفت،
و هول، سکوتش را
بر پنجرۀ بسته فرو می‌ریخت،
ما بانگ تو را، با فوران خون،
چون سنگی در مرداب،
بر بام و در افکندیم.

وقتی که فریب دیو،
در رخت سلیمانی،
انگشتر را یک‌جا با انگشتان می‌بُرد،
ما رمز تو را، چون اسم اعظم،
در قول و غزل قافیه می‌بستیم.

از می، از گل، از صبح،
از آینه، از پرواز،
از سیمرغ، از خورشید،
می‌گفتیم.
از روشنی، از خوبی،
از دانایی، از عشق،
از ایمان، از امید،
می‌گفتیم.

آن مرغ که در ابر سفر می‌کرد،
آن بذر که در خاک چمن می‌شد،
آن نور که در آینه می‌رقصید،
در خلوت دل، با ما نجوا داشت.
با هر نفسی مژدۀ دیدار تو می‌آورد.

در مدرسه، در بازار،
در مسجد، در میدان،
در زندان، در زنجیر،
ما نام تو را زمزمه می‌کردیم:
آزادی!
آزادی!
آزادی!

آن شب‌ها، آن شب‌ها، آن شب‌ها،
آن شب‌های ظلمت وحشت‌زا،
آن شب‌های کابوس،
آن شب‌های بی‌داد،
آن شب‌های ایمان،
آن شب‌های فریاد،
آن شب‌های طاقت و بیداری،
در کوچه تو را جستیم.
بر بام تو را خواندیم:
آزادی!
آزادی!
آزادی!

می‌گفتم:
روزی که تو بازآیی،
من قلب جوانم را
چون پرچم پیروزی
برخواهم داشت.
وین بیرق خونین را
بر بام بلند تو
خواهم افراشت.

می‌گفتم:
روزی که تو بازآیی،
این خون شکوفان را
چون دسته گل سرخی
در پای تو خواهم ریخت.
وین حلقۀ بازو را
در گردن مغرورت
خواهم آویخت.

ای آزادی!
بنگر!
آزادی!
این فرش که در پای تو گسترده‌ست،
از خون است.
این حلقۀ خون است.
گل‌خون است . . .

ای آزادی!
از ره خون می‌آیی،
اما
می‌آیی و من در دل می‌لرزم:
این چیست که در دست تو پنهان است؟
این چیست که در پای تو پیچیده‌ست؟

ای آزادی!
آیا
با زنجیر
می‌آیی؟ . . .

تهران، دیماه ۱۳۵۷
هوشنگ ابتهاج (هـ . الف. سایه)
از مجموعه «یادگار خون سرو»

Bomrani - Galaxy of Love

ajoudanian

Recent comments

mehrdad

Khodayar

Anahita Chaichi

Related tracks