من جلد تو هستم بر بام تو هستم تو شمس منی من خورشید پرستم
مغرب همه اندوه،اندوه غروبت
ای قبله مشرق ثنا گوی تو هستم
ای نای گلویت همچون نی داوود حکم آن چه تو گویی من لال تو هستم
گنجشک گلویم شرح است چون منصور
بر دار تو ه…
ما را بستان از این ولوله بازار
ای طاق ثریا
حکم آن چه تو گویی
من خورشید پرستم