{قسمت۱}
مثل شمع آب شدیم محکم شد جا پامون
پرِ لاشخوره پشت ما
قاسمی قلم قفل قاطع قله قاف
نمی میریم حالا تو هی مرگ موش بپاش
درسته زیر زمینیم ولی جسد نه عزیزم
مُسریه مرضم، مغزم از بدن مریض تر
یادمه وقتی الفبا افتاد به پام
آ…
ali yaret
این بازی ام مثل کشتی واسه ماس
بریزیم رو وَرق تا عرق