چه بی تابانه می خواهمت
ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری!
چه بی تابانه تو را طلب می کنم!
بر پشت سمندی
گویی، نو زین
که قرارش نیست
و فاصله
تجربه ئی بیهوده ست
بوی پیرهنت
این جا، واکنون...
کوه ها در فاصله
سردند
دست، در کوچه…
شانه ات مجابم می کند...
شاعر صبح
به به
چه بی قرارانه تورا طلب می کنم نوع نگاهت، شانه های افتاده ات …