ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را زیان ها داد سودای زراندوزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گ…
ای جان
جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع که حکم آسمان این است…
به به
چراغ دل برافروزی