آهای تو که به خوابی عمیق و سرد رفتی
تو قلبا سبز موندی
اگرچه زرد رفتی
کنار خاطراتم با تو همیشه خندس
طرحی که از تو دارم شبیه یک پرندس

شب و روز پیش منی 
تو هنوز پیش منی
تو هنوز تو سفره دل درویش منی

هر جا که باشی خوبه روشن و بی غروبه
غمی نداره تا هی به قلب تو بکوبه
تو اوج هر بی کسیم
همیشه سبز و زنده
بدون دلواپسی 
پر بزن ای پرنده

بدون دلواپسی پر بزن ای پرنده

وقتی که نزدیکی به من و احساسم 
گرمی دستاتو به خوبی میشناسم 
پیش تو ارومم وقتی دلم تنگه 
قلبم واسه عشقت با دنیا میجنگه 
چه حس خوبیه تو اینجا پیشم 
وقتی میخندی من عاشق تر میشم 
میخوام همه عمرم کنار تو باشم 
میخوام عاشقترین عاشق دنیا شم 

عشقم تو رو دارم 
چه خوبه دستامو تو دستات میزارم 
عشقم تویی جونم 
تا ته دنیا من با تو میمونم 
عشقم تو رو دارم 
چه خوبه دستامو تو دستات میزارم 
عشقم تویی جونم 
تا ته دنیا من با تو میمونم 
عشقم تورو دارم 
عشقم تو رو دارم 

وقتی که اینجایی زندگی شیرینه 
تو حتی اخماتم به دلم میشینه 
تو نبودت عشقم میدونی دلگیرم 
دوری ازت سخته 
نباشی میمیرم 

تو همه دنیامی با تو خوبه حالم 
من به این احساس رویایی میبالم 
تو هستی و قلبم قدرتو میدونه 
عشقی که بین ماست تا ابد میمونه 

عشقم تو رو دارم 
چه خوبه دستامو تو دستات میزارم 
عشقم تویی جونم 
تا ته دنیا من با تو میمونم 
عشقم تو رو دارم 
چه خوبه دستامو تو دستات میزارم 
عشقم تویی جونم 
تا ته دنیا من با تو میمونم 
عشقم تورو دارم 
عشقم تو رو دارم

Leila Forouhar <> Eshgham

غوغای ستارگان-بانو پروین

تفنگت را زمين بگذار
که من بيزارم از ديدار اين خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو يعني زبان آتش و آهن
من اما پيش اين اهريمني ابزار بنيان کن
ندارم جز زبانِ دل -دلي لبريزِ مهر تو-
تو اي با دوستي دشمن.

زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونريزي ست
زبان قهر چنگيزي ست
بيا، بنشين، بگو، بشنو سخن، شايد
فروغ آدميت راه در قلب تو بگشايد.

برادر! گر که مي خواني مرا، بنشين برادروار
تفنگت را زمين بگذار
تفنگت را زمين بگذار تا از جسم تو
اين ديو انسان کش برون آيد.

تو از آيين انساني چه مي داني؟
اگر جان را خدا داده ست
چرا بايد تو بستاني؟
چرا بايد که با يک لحظه غفلت، اين برادر را
به خاک و خون بغلطاني؟

گرفتم در همه احوال حق گويي و حق جويي
و حق با توست
ولي حق را -برادر جان-
به زور اين زبان نافهم آتشبار
نبايد جست…

اگر اين بار شد وجدان خواب آلوده ات بيدار
تفنگت را زمين بگذار…

شعر: فريدون مشيري |‌ آهنگساز: مجيد درخشاني | خواننده: محمدرضا شجريان

زبان آتش | محمدرضا شجريان

Raftamo Bare Safar Bastam

اونیک ،،گاهی خنده ،گاهی گریه

کلام: سیمین بهبهانی
تنظیم: محمد جواد ضرابیان
نوازندگان:
ارسلان کامکار: ویلن، ویلن آلتو
سینا جهان آبادی: ویلن، ویلن آلتو، پیانو
میثم مروستی: ویلن، ویلن آلتو
علی جعفری پویان: ویلن
کریم قربانی: ویلن سل
علیرضا خورشید‌فر: کنترباس
ناصر رحیمی: فلوت
فرشید حفظی‌فرد: ابوا
ایمان جعفری پویان: کلارینت
بهروز الوندی‌پور: نی
کامبیز گنجه‌ای: تنبک
سینا جهان آبادی: کمانچه
مجید اخشابی: سنتور
پریچهر خواجه: قانون
شهرام غلامی: عود
آزاد میرزاپور: تار
سورنا صفاتی: سنتور
خواننده: همایون شجریان

همایون شجریان...فریاد غم

خواننـده: فیـروزه..؛
آهنگسـاز: مرحـوم مجتبا میـرزاده..؛

وقتِ دیـدار..؛

خواننده : نارنین ساوه 
عود : محمد جوزی 
تنبک : فاطمه سید محمود

گفتم غم تو دارم

Scent of Yesterday 2

Mano Gonjishkhaye Khooneh (Solo Piano)

Alireza Ghorbani was born in January 31st, 1972 in Tehran. He started his vocal lessons when he was 12, and he was a solo vocalist of National Orchestra when he was 27. Alireza Ghorbani also became at thirty years a foreground singer of the Persian song. His very ramified repertory constitutes the radif and the tasnif, whose vocal rarest techniques are very well controlled from him. He occurs in small formation, with four musicians, as with the national Orchestra of Iran.

Alireza Ghorbani is a great artist deeply rooted in the tradition but also of an insatiable curiosity and a large open-mindedness with respect to the other cultures.

The handsomely chiseled features of Ali Reza Ghorbani have become part of the new generation of Iranian singers of classical Persian music. Born in the midst of the turbulence of 1970s and 80s Iran, Ghorbani has laid claims to being a worthy successor of the man regarded as the undisputed master of Persian classical song, Mohammed Reza Shajarian.

He has released 19 albums in Iran and Europe until now. Also he participated in several international projects, some multi-cultural (Iran, France, India, Mali) projects in Europe like: Le Rhythm De La Parole, SOUFFLES DU MONDE (released in Europe) and some other projects such as cooperation with Dorsaf Hamdani Tunisian singer, concert with the Dusseldorf Symphony Orchestra, Concert with Kamel Orchestra Vienna, performance at the Cologne Philharmonic, and concert with the Vancouver Opera Orchestra.

Ghorbani has had a great deal of cooperation with cinema and television artists, and has sang some of the famous pieces in Iran’s serials. The most important of these are the “Sheb-e Dahom”,” “Madar-e Sefr Darajeh”, “Kimia” and “Aghigh”and very famous cinema series “Hamgonah”.

He is invited to several numbers of international music festivals every year and is recognized as the most active traditional singer outside of Iran. He has performed at major venues such as Cadogan Hall and Barbican in London, the Philharmonic Hall of Cologne, the Vienna Concert house, the Theater du Louvles and the Alhambra in Paris, the Tonhalle in Duesseldorf and the Opera House in Vancouver. Theatre De La Ville in Paris, Rose Hall in Los Angeles, Gulbenkian Hall in Lisbon, Odeon Concert Hall in Vienna, Bozar concert Hall in Brussel, Womex 2017 in Poland, Uppsala Concert Hall in Sweden and etc.

Raftamo Bare Safar Bastam

Alireza Ghorbani

Recent comments

samira

Related tracks