صحنه ی اول
باد پیچید تو مزرعه ی گندم / پشت زمینای خونه ی پدربزرگ
اینجا کویره /گرم، خشک، سخت ،بزرگ
گفتم یادته نواختی برامون/ با گندما سوت سوتک ساختی برامون
اومد یادم اومد یادش و ساخت / سوت سوتک رو بازم نواخت
بازم نوا…
So fine 💖🧡💕
خدایی کلمه هارو شکافتم خودم ریختم برگام موند
Luv it 💟💕💟
🔥