شاعر : دکتر رضا براهنی
معشوق جان به بهار آغشته مني
که موهاي خيست را خدايان
بر سينه ام مي ريزند و مرا خواب مي کنند
يک روزَمي که روي شانه تو خواب مي بَرَدم
معشوق جان به بهار آغشته مني
تو شانه بزن
با بوسه هايم تُک مي زد…
هنگامه ی منی
آدم میمونه چی بگه👏🏿👏🏿👏🏿
این آهنگ و زیباییش واقعا از هوش میبره آدمو
رضا براهنی