دل ز دستم رفت و جان هم، بی دل و جان چون کنم
سر عشقم آشکارا گشت پنهان چون کنم
هرکسم گوید که درمانی کن آخر درد را
چون به دردم دایما مشغول درمان چون کنم
چون خروشم بشنود هر بی خبر گوید خموش
میتپد دل در برم میسوزدم جان…
آخ آخ آخ سرت عشق ت آشکارا گشت پنهان چون کنم
چه تلفیقی ... دسخوش
وای وای چقدر خوبه
الان ابن پیانو رو گذاشتن رو آواز مثلا چه هنریه؟ خیلی کار خزی…