آب ِ غربت از سرت که بگذرهحق داری تنهاییتو وجب کنییه وجب نه صد وجب صدا میشیوقتی که سکوت و لب به لب کنی
حق داری اما به کارت نمیادوقتی حتی خودتم مُنکرِشیحقتو از کف ِ دستت می خوننوقتی مُشتی، نباید که وا بشی
آب ِ غرب…
Home
Feed
Search
Library
Download