از دست دل پر میزنی با خنده خنجر میزنی
با غیر ساغر میزنی با من مدارا میکنی
حال مرا میدانی و از خود مرا میرانی
در گوش من میخوانی و هنگامه بر پا میکنی
یک شب مرا میسوزی و یک شب تماشا میکنی
با گریه میپرسم چرا با خنده حاشا میک…
دیوانه رسوا میکی
زیبایی آهنگ.....
🥺🥺🥺
🤍