نمیخواهد خدا بازیچه دست شما باشد🤬🤬🤬

مبادا رهگذاری را بیازارم

نه از افسانه می ترسم نه از شیطان
نه از کفر و نه از ایمان
نه از آتش نه از حرمان
نه از فردا نه از مردن
نه از پیمانه می خوردن
خدا را می شناسم از شما بهتر 
شما را از خدا بهتر
خدا از هرچه پندارم جدا باشد
خدا هرگز نمی خواهد خدا باشد
نمی خواهد خدا بازیچه ی دست شما باشد
که او هرگز نمی خواهد چنین آیینه ای وحشت نما باشد
هراس از وی ندارم من
هراسی را از این اندیشه ام در پی ندارم من
در عالم بیم از آن دارم
مبادا رهگذاری را بیازارم
نه جنگی با کسی دارم
نه کس با من ... 

saber

ماهی زیرک نمی افتد دو رنگان را به دام
آب را بیهوده این نابِخردان گل می کنند

عجب آب گِل آلودی ,عجب آب گِل آلودی

برو ای آنکه در اندیشه ی آزار من بودی
برو ای آنکه از آزار مستان مست و خوشنودی
هر آنکس می کند برپای آتش را کند در چشم خود دودی
عجب آب گِل آلودی , عجب آب گِل آلودی

همای - عجب آب گل آلودی

ای دل ســاده بکــش درد کـه حقت این است
از زمانـــه بشـو دل ســرد کـه حقت این است

هر چــه گفتـــم مشــو عـاشق نشنیدی حالا
همچــو پائیــــز بشــو زرد کـه حقت این است

دیــــــدی آخـــر دم مـــردانــــه بجــز لاف نبـــود
بـــکش از مــردم نامـــــرد کـه حقت این است

آنچــه بــر عـــــاشق دل خستـــه روا دانستی
فلک آخــــــر ســــرت آورد کـه حقت این است



خمــارم، خمــارم، خمــارم مـن

من از لولی وشــان می گســــارم
خراب آواره ای مجنـــــون تبــــــارم

که جز مستی به سر اندیشه ای دیگر ندارم
که جادوئی به جز صافی نمی آید به کــــارم

بی قـــــــرارم، بـی قـــــــرارم، بـی قـــــــرارم
ســـــر ز مستی، مـــــی پرستی، بر نــدارم

بیا ساقی، بده جامی، خمارم من
که شبها در هـوس در انتظارم من

چنان ساقی به ساغر باده را مستانـه می ریزد
که گوئی خون دل از شیشه در پیمانه می ریزد

مـــن و تـــو آشنای فصل های مشترک بودیــــم
کنـــون طرح جــــدائی بین ما بیگانــــه می ریزد

بیا ساقی، بده جامی، خمارم من
که شبهـا در هوس در انتظارم من

بده می می، بده می می، که تا می جان دهد ما را
بده می می، بده می می، کـه می فرمان دهد ما را

بپوشان پــرده از زاهــــــــد، که وی حرمــان دهد ما را
به ساقی تازه کن پیمـــان، که وی ایمــــان دهد ما را

بیا ساقی، بیا ساقی، بیا بنشین کنارم
همایم من، همایم من، هم آواز هـــزارم

بیا و بوسه ای بر لب گـــــــذارم
بیا و بوسه ای بر لب گـــــــذارم

خمــارم، خمــارم، خمــارم مـن

من از لولی وشــان می گســــارم
خراب آواره ای مجنـــــون تبــــــارم

که جز مستی به سر اندیشه ای دیگر ندارم
که جادوئی به جز صافی نمی آید به کــــارم

بی قـــــــرارم، بـی قـــــــرارم، بـی قـــــــرارم
ســـــر ز مستی، مـــــی پرستی، بر نــدارم

خمــارم، خمــارم،خمــارم، خمــارم، ...

همای - ای دل ساده بکش درد

یلدا و همای در حسرت دیدار


این گونه اگر رفتم از این خاک ز من یاد کنید

هر جا که پرنده‌ای بشد در قفس آزاد کنید

هر جا که دلی‌ شکسته دیدید ز غم شاد کنید

هر جا به خرابه‌ای رسیدید آباد کنید

این گونه اگر رفتم از این خاک ز من یاد کنید

آن دمکه دو پیمانهپر از باده کنید

آن دم که سریع به مهر و سجاده کنید

یادی هم از این عاشق دلداده کنید

آن دم که دلم در عطسه افتاد کنید

این گونه اگر رفتم از این خاک ز من یاد کنید

در میکده‌ای که باده اندوخته ام

آتشکده‌ای که آتشافروخته ام

نی‌‌ مسجد و نی‌‌ صومعه نی‌‌ کعبه و دیر 

در مدرسه که دانش آموخته ام

در گرد هم آیید و مرا شاد کنید


همای مستان -  ز من یاد كن

آتش و آب - همای و مستان - HQ.mp3

همای مستان -- بگرد تا بگردی

گیله مردان و گیله زنان در فیسبوک:
http://www.facebook.com/Gilemard.Gilezan

مشت گولمار(گیلکی) | با صدای همای

Sobhe Azadi - علیرضا قربانی- صبح آزادی

سروده: فاضل نظری
پیانو: سامان احتشامی
با صدای: همای
ضبط خانگی

قربانی - پرواز همای، سامان احتشامی

گر ماه شوی من آسمان خواهم شد 
گر سبزه شوی آب روان خواهم شد
در باغ اگر بلبل شوریده شوی
بر سرو سهی من آشیان خواهم شد
گر زورق بحر بی کرانی باشی
بر سینهٔ مه چو بادبان خواهم شد
در کوزه اگر آب گُوارا باشی
من در پی آن تشنه لبان خواهم شد

گر ماه شوی - سیمین غانم

آپلود شده توسط پیج نوای دلنشین

من از جهانی دگرم  - همای و مستان

مست و محتسب - همای و مستان

همای - موسی و شبان


قسمتی از متن شعر

ای که میگویی مسلمان باش و می خواری مکن

ای که خودگفتی مکن می خوارگی آری مکن آری مکن

هرچه میخواهی بگو یا هر چه میخواهی بکن اما ریا کاری نکن

می بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن

Mastan Homay Kolahat Ra Bekon Ghazi Sarzamine Bikaran

استاد محمدرضا اسحاقی دوتارنواز مازندرانی در روزهای پایانی اردیبهشت ماه مهمان ما بود و قطعاتی را با دستان پرتوان‌ش اجرا کرد، این قطعه را استاد به یاد مادر خود اجرا کرد.


همای - موسی و شبان

Mano Beshno 002

Recent comments

MOSTAFAM

Armin Shojaat

habib75

user365133515

Related tracks