عشق مقام انسان را به اصلش به اوجش به ان چه شایسته اش است می رساند 

نازنین اواز چقدر جایت بیشتر خالی ست

مرا مگوی سعدی طریق عشق رها. کن❤️

یکم اردیبهشت، روز سعدی

باب چهارم گلستان، در فوائد خاموشی: جوانی خردمند از فنون فضائل حظی وافر 
داشت و طبعی نافر، چندان که در محافل دانشمندان نشستی زبان سخن ببستی. باری پدرش گفت: ای پسر تو نیز آنچه دانی بگوی. گفت: ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری برم

روز سعدی: هر چه زود برآید، دیر نپاید

جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی 
دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی
تا کی
چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو
بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی
دل بر سر جان تا کی
نامد گه آن آخر کز پرده برون آیی
آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی
بشکن به سر زلفت این بند گران از دل
بر پای دل مسکین این بند گران تا کی
بر پای دل مسکین این بند گران تا کی
دل بردن مشتاقان از غیرت خود تا چند
خون خوردن و خاموشی زین دلشدگان تا کی
گر عاشق دلداری ور سوخته یاری
بی نام و نشان می‌رو زین نام و نشان تا کی
زین نام و نشان تا کی
بی نام و نشان می‌رو زین نام و نشان تا کی
زین نام و نشان تا کی
زهی در کوی عشقت مسکن دل
چه می خواهی از این خون خوردن دل
چکیده خون دل بر دامن جان
گرفته جان پر خون دامن دل
از آن روزی که دل دیوانه توست
به صد جان می شدم در شیون دل
منادی می کنند در شهر امروز
منادی می کنند در شهر امروز
که خون عاشقان بر گردن دل
چو رسوا کرد ما را درد عشقت
چو رسوا کرد ما را درد عشقت
همی کوشم به رسوا کردن دل
همی کوشم
همی کوشم به رسوا کردن دل
چو عشقت آتشی در جان من زد
بر آمد دود عشق از روزن دل
روزن دل ، روزن دل
مکن جانا دل ما را نگه دار
که آسان است بر تو بردن دل
چو گل اندر هوای روی خوبت
به خون در می کشد پیراهن دل
به خون در می کشد پیراهن دل
بیا جانا دل عطار کن شاد
که نزدیک است وقت رفتن دل
که نزدیک است وقت رفتن دل
***********************
چنان مستم چنان مستم
چنان مستم من امشب
که از چنبر برون جستم
برون جستم من امشب
چنان مستم چنان مستم
چنان مستم من امشب
که از چنبر برون جستم
برون جستم من امشب
چنان چیزی
چنان چیزی که در خاطر نیاید
چنان چیزی
چنان چیزی که در خاطر نیاید
چنانستم چنانستم من امشب
چنانستم چنانستم من امشب
به جان با آسمان عشق رفتم
به صورتگر در این پستم من امشب
بشوی ای عقل دست خویش از من
که در مجنون بپیوستم من امشب
که در مجنون بپیوستم من امشب
به جان با آسمان عشق رفتم
به صورتگر در این پستم من امشب
چنان مستم چنان مستم
چنان مستم من امشب
که از چنبر برون جستم
برون جستم من امشب
چنان چیزی
چنان چیزی که در خاطر نیاید
چنان چیزی
چنان چیزی که در خاطر نیاید
چنانستم چنانستم من امشب
چنانستم چنانستم من امشب
چو وا گشت او
چو وا گشت او پی او می دویدم
چو وا گشت او
چو وا گشت او پی او می دویدم
دمی از پای ننشستم من امشب
دمی از پای ننشستم من امشب

استاد محمدرضا شجریان * آسمان عشق

یکی از ملوک بی انصاف پارسایی را پرسید از عبادت‌ها کدام فاضل تر است گفت تو را خواب نیم روز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری.

ظالمی را خفته دیدم نیم روز	٬
گفتم این فتنه است خوابش برده به

وآنکه خوابش بهتر از بیداری است	٬
آن چنان بد زندگانی مرده به

39- Yeki Az Molook Bi Ensaf Parsaei Ra Porsid

آواز دیلمان - غوغای عشقبازان - محمدرضا شجریان

گوشه‌های قرچه، رضوی و فرود به ماهور

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن

یا رب یا رب- شهرام ناظری- صدای سخن عشق

از آلبوم گلبانگ سال 1356
سه تار زنده یاد استاد احمد عبادی
آواز استاد محمدرضا شجریان
شعر دوبیتی های باباطاهر

دلی دیرم چو مرغ پا شکسته
چو کشتی بر لب دریا نشسته
همه گویند طاهر تار بنواز
صدا چون می دهند ساز شکسته

عزیزا کاسهٔ چشمم سرایت
میان هردو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل پا نهی تو
نشیند خار مژگانم بپایت

به کشت خاطرم جز غم نروید
ز باغم جز گل ماتم نروید
ز صحرای دل بیحاصل مو
گیاه ناامیدی هم نروید

ساز و آواز استثنایی استاد شجریان ، دوبیتی های باباطاهر

شجریان_به جز غم خوردن عشقت غمی دیگر نمیدانم

دیر آمدی ای نگار سرمست

دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت

I drift when I sleep
Written, recorded and performed by Pages in Clouds 2025

I been walkin’ through the city like a ghost with breath,
Heartbeat loud but I’m already close to death.
Not the coffin type, nah, this a mental slide,
Smiles fake, so I learned how to live inside.
They don’t hear me when I speak, so I mumble to pain,
Street full of people but I’m alone in the rain.
THEY said “pray,” but my prayers feel tired,
God seen my messages, left ‘em on read, I’m wired.

So I drift… drift… drift when I sleep,
Enter a world where my scars don’t bleed,

So I drift… drift… drift when I sleep,
Enter a world where my scars don’t bleed,

So I drift…
 drift… 
drift when I sleep,


I don’t fit in the daylight, too much judgment,
Every move I make they weigh it, give it punishment.
So I fade when the sun up, breathe when it’s dark,
Only time I feel human is alone with my heart.

So I drift… drift… drift when I sleep,
Enter a world where my scars don’t bleed.
Hide from the living, they don’t understand,
In my dreamworld, yeah, I finally stand.
No lies, no masks, no weight on my chest,
If I don’t wake up, just know I’m at rest.

So I drift… drift… drift when I sleep,
Enter a world where my scars don’t bleed,

So I drift… drift… drift when I sleep,
Enter a world where my scars don’t bleed,

So I drift…
 drift… 
drift when I sleep,

Dreamworld got colors I ain’t seen before,
Skies don’t judge me, doors open, not doors.
I talk to my younger self, tell him “hold on,”
Tell him “you ain’t weak, you just been strong too long.”
In real life they say “man up,” “don’t cry,”


I see faces I lost, they ain’t cold, they smile,
Tell me “you gon’ be okay, just stay awhile.”
No sirens, no bills, no chains on my mind,
No clocks tickin’, no pressure from time.
Out here I’m survivin’, in there I’m alive,
That’s the truth they ignore when they say “you’ll be fine.”

So I drift… drift… drift when I sleep,
Enter a world where my scars don’t bleed,

So I drift… drift… drift when I sleep,
Enter a world where my scars don’t bleed,

So I drift…
 drift… 
drift when I sleep,

So I drift… drift… drift when I sleep,
Enter a world where my scars don’t bleed.
Hide from the living, they don’t understand,
In my dreamworld, yeah, I finally stand.
No lies, no masks, no weight on my chest,
If I don’t wake up, just know I’m at rest.

I ain’t suicidal, I just need escape,
Tryna find a place where my soul feel safe.
If I vanish at night, don’t panic, don’t cry,
I’m just learnin’ how to live on the other side.

So I drift… drift… drift when I sleep,
Enter a world where my scars don’t bleed,

So I drift… drift… drift when I sleep,
Enter a world where my scars don’t bleed,

So I drift…
 drift… 
drift when I sleep,

Morning come fast, nightmares turn real,
Alarm clock ring like “back to the field.”
Same pain, same faces, same walls close in,
But I keep that dream like a secret sin.
One day I’ll build that world when I’m awake,
Till then I sleep just to feel okay.

Yeah…
If you feel this, you not alone.
We all got a dreamworld we run to.

So I drift… drift… drift when I sleep,
Enter a world where my scars don’t bleed,

So I drift… drift… drift when I sleep,
Enter a world where my scars don’t bleed,

So I drift…
 drift… 
drift when I sleep.

PB2025


I drift when I sleep

مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها


من دچار خفقانم
خفقان

من به تنگ آمده ام از همه چیز

بگذارید هواری بزنم ، آی
آی با شما هستم این درها را باز کنید


من به دنبال فضائی می گردم
لب بامی ...
سر کوهی....
دل صحرائی ...

که در آنجا نفسی تازه کنم

می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من هوارم را سر خواهم داد
چاره ی درد مرا باید این داد کند
از شما خفته ی چند
چه کسی می آید با من فریاد کند

فریدون مشیری

فریاد...من دچار خفقانم خفقان ... محمد رضا شجریان

نفسی با تو - اجرای خصوصی #شجریان، #مشکاتیان و #موسوی

شعر از : #سعدی

مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام
تو مستریح (فارغی) و به افسوس می‌رود ایام
شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم
چگونه شب به سحر می‌برند و روز به شام
ببردی از دل من مهر هر کجا صنمیست
مرا که قبله گرفتم چه کار با اصنام
به کام دل نفسی با تو التماس منست
بسا نفس که فرورفت و برنیامد کام
مرا نه دولت وصل و نه احتمال فراق
نه پای رفتن از این ناحیت نه جای مقام
چه دشمنی تو که از عشق دست و شمشیرت
مطاوعت به گریزم نمی‌کنند اقدام
ملامتم نکند هر که معرفت دارد
که عشق می‌بستاند ز دست عقل زمام
مرا که با تو سخن گویم و سخن شنوم
نه گوش فهم بماند نه هوش استفهام
اگر زبان مرا روزگار دربندد
به عشق در سخن آیند ریزه‌های عظام
بر آتش غم سعدی کدام دل که نسوخت
گر این سخن برود در جهان نماند خام

به کام دل، نفسی با تو، التماس منست
بسا نفس که فرورفت و برنیامد کام


اجرای خصوصی شجریان/مشکاتیان/موسوی :: نفسی با تو

من آن نیم که دل از مهر دوست بردارم...
شعر: سعدی
آواز: محمدرضا شجریان
تار: حسین علیزاده
دستگاه: کرد بیات

یاد رضوی سروستانی | محمدرضا شجریان و حسین علیزاده

همایون شجریان؛ او می‌کشد قلاب را

او میکشد قلاب را
زاندازه بیرون تشنه‌ام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن، وآن گه بده اصحاب را

من نیز چشم از خواب خوش بر می‌نکردم پیش از این
روز فراقِ دوستان، شب‌خوش بگفتم خواب را
من نیز چشم از خواب خوش بر می نکردم پیش از این
روز فراقِ دوستان، شب‌خوش
شب‌خوش شب‌خوش بگفتم خواب را

مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
سعدی چو جورش می بری نزدیک او دیگر مرو
سعدی چو جورش می‌ بری نزدیک او دیگر مرو
ای بی‌بصر من می ‌روم او می‌کشد قلاب را
او می‌کشد قلاب را
او می‌کشد قلاب را
او می‌کشد قلاب را

 (Single)

Tasnif e Gholab - Homayoun Shajarian -  تصنیف قلاب - همایون شجریان

شعر : سعدی
آواز : علیرضا قربانی

فراق یار - علیرضا قربانی

سرو چمــــــــــــــــان

گوشه جایی است که چند نفر در آن از چیزهایی که می‌بینند، می‌شنوند و دوست دارند با 
 .بقیه شریک شوند، می‌نویسند. این گوشه، در دی‌ماه ۱۳۹۱ راه افتاده‌است
پادکست گوشه، «هنر با گوشه»، اول هر ماه در یوتیوب گوشه
https://www.youtube.com/gooshe
www.gooshe.com

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن

Barbati

Recent comments

dariush

amir tar

amir tar

LADAN

Related tracks