کنسرت داریوش - فریاد زیر آب

ترانه‌ی «فریاد زیر آب»- آهنگ: بابک بیات - شعر: ایرج جنتی‌عطایی - تنظیم: واروژان - صدا: داریوش - ۱۳۵۶

Leí en voz baja invocando su nombre
y  se presentó del más allá y se puso a mirar las columnas,
de la vieja casa dónde vivía, 
las luz se puso ténue,  como con poca lumbre.

Con voz tímida le pregunté por la Argentina,
y él me contestó que la quieren caída,
la quieren vencída y sometida,
porque los poderosos quieren su riqueza. 

El señor me dice vení seguíme,
y cuando me doy cuenta estaba en la plaza,
la plaza de las legislaturas,
para todos se llama plaza urquiza.

Vi hombres con armas de guerra,
no pude ver a quienes disparaban, 
el señor señalo a las legislaturas,
y la estaban destruyendo.

El señor toco mi hombro y me vi flotando,
y me mostro cómo desde el norte, jujuy,
entraban un gran ejército de chinos,
arrasaban todo a sus paso,
arrasaban santa fé hasta buenos aires.

Era como estar en una colina, bien alta,
y desde alli podía ver a una gran ciudad,
estaba totalmente destruida, como bombardeada,
y el señor me dijo....

El país que tú conoces como Argentina 
dejará de existir
y vi como bajaban muchos soldados por agua,
eran soldados de estados unidos.

Lei en voz baja su nombre

عشق به شکل پرواز پرنده است
عشق خواب یه آهوی رمنده است
من زائری تشنه زیر باران
عشق چشمه آبی اما کشنده است


من می‌میرم از این آب مسموم
اما اونکه مرده از عشق تا قیامت هرلحظه زنده است
من می‌میرم از این آب مسموم
مرگ عاشق عین بودن اوج پرواز یه پرنده است

تو که معنای عشقی به من معنا بده ای یار
دروغ این صدا را به گور قصه‌ها بسپار
صدا کن اسممُ از عمق شب از نَـقب دیوار

برای زنده بودن دلیل آخرینم باش
منم من بذر فریاد خاک خوب سرزمینم باش
طلوع صادق عصیان من بیداریم باش

عشق گذشتن از مرز وجوده
مرگ آغاز راه قصه بوده
من راهی شدم نگو که زوده
اون کسی که سرسپرده مثل ما عاشق نبوده
اما اونکه عاشقونه جون سپرده هرگز نمرده

ترانه سرا : اردلان سرفراز

.:: "ganjineh mosighiye™ " ::.

داریوش. ای عشق

آپلود شده توسط پیج نوای دلنشی فیسبوک 

فریدون فروغی - نیاز

Shame mahtab

داریـــــوش ، شــام مهتـــاب

داریــوش، چکـــاوک

داریــــوش ، شکنجــه گـــر

یه شب مهتاب
ماه می‌آد تو خواب

منو می‌بره ، کوچه به کوچه
باغ انگوری ، باغ آلوچه

دره به دره ، صحرا به صحرا
اون­جا که شبا ، پشت بیشه‌ها

یه پری می‌آد ، ترسون و لرزون
پاشو می‌ذاره ، تو آب چشمه ، شونه می‌کنه ، موی پریشون

یه شب مهتاب
ماه می‌آد تو خواب

منو می‌بره
ته اون دره

اون‌جا که شبا
یکه و تنها

تک درخت بید
شاد و پرامید

می‌کنه به ناز
دستشو دراز

که یه ستاره ، بچکه مثل ، یه چیکه بارون
یه جای میو‌ش ، سر یه شاخش ، بشه آویزون

یه شب مهتاب
ماه می‌آد تو خواب

منو می‌بره از توی زندون
مثل شب‌پره با خودش بیرون 

می‌بره اون‌جا
که شب سیا

تا دم سحر
شهیدای شهر

با فانوس خون
جار می‌کشن 

تو خیابونا
سر میدونا

عمو یادگار ، مرد کینه‌دار
مستی یا هوشیار ، خوابی یا بیدار

مستیم و هوشیار ، شهیدای شهر
خوابیم و بیدار ، شهیدای شهر

آخرش یه شب ، ماه می‌آد بیرون
از سر اون کوه ، بالای دره ، روی این میدون ، رد می‌شه خندون


فرهاد - یه شب مهتاب

شعر از پرویز مقصدی آهنگ از پرویز وکیلی. آرتوش--- سنگ قبر آرزو
آسمان چشم او آینه کیست/ آن که چون آینه با من روبرو بود/ درد و نفرین، درد و نفرین بر سفر باد/ سرنوشت این جدایی دست او بود / گریه نکن که سرنوشت، گر مرا از﻿ تو جدا کرد / عاقبت دل های ما با غم هم آشنا کرد / چهره اش آینه کیست آن که با من روبرو بود/ درد و نفرین بر سفر این گناه از دست او بود / ای شکسته خاطر من روزگارت شادمان باد/ ای درخت پر گل من نوبهارت ارغوان باد/ ای دلت خورشید خندان سینه تاریک من سنگ قبر آرزو بود/ آنچه کردی با دل من قصه سنگ و سبو بود/ من گلی پژمرده بودم گر تو را صد رنگ و بود.

داریـــــوش ، شــام مهتـــاب

Best of dariush

Recent comments

mehran_hojati

Joseph Alipur 1987

nima

Arash Sedighi

Related tracks