sonati

Shab haie royaee : Mokhtabad       مختاباد: شبهای رویایی

نیاز نواب -  آدم تنها

تمناي وصال - مختاباد

حسما الدین سراج - بوی بهشت

شور مستی

ترانه آهو خانوم در سال ۲۰۱۸ بعنوان یک کلیپ ویدویی با تار و آواز در کانال اینستاگرام بابک رجبی منتشر شد.
یک سال بعد این ترانه در کنسرت کودکان با اجرای گروه موسیقی کودک در اصفهان با حضور بابک رجبی، یکبار در سالن فرشچیان اصفهان و بار دیگر در صحنه‌ای روباز در محیط شهری اصفهان در خیابان چهارباغ در برنامه‌ای با مدیریت شهرداری اصفهان اجرا شد.
این ترانه که شعر آن را محسن آزادی سروده در سال ۲۰۲۲ با تنظیم جدید توسط آرمان منشئی بازتولید شد و در پلتفرم‌های شخصی بابک رجبی از قبیل اسپاتسفای، یوتوب موزیک و اپل موزیک منتشر شد.
تصویر آهو برای روی جلد الهام گرفته از نقش خالکوبی از روی بدن یک زن مومیایی شده برداشت شده و توسط هانا هژبر پور بعنوان روکش این تک آهنگ در نظر گرفته شد.
برای این آهنگ ایده‌ای انیمیشن هم در نظر گرفته شده که در حال ساخت می‌باشد.
این آهنگ با ریتم والس بصورت یک آهنگ ملانکولیک تنظیم شده است و بازنمایی ویژه‌ای از دنیای نافرجام زندگی انسانی در فضای رندگی حیوانات را به تصویر می‌کشد.

آهو خانوم

آهو خانوم دختر جنگلا بود
خوشگل و پر افاده و بلا بود
شیرای وحشی رام چشماش بودن
پلنگای بیشه خاطرخواش بودن
آهو خانوم خاتون جنگل و دشت
یه روز غروب رفت و دیگه برنگشت
می گفت میخواد آدما رو ببینه
می گفت تموم آرزوش همینه
آهو خانوم!آدما دل ندارن
آدما پا روی دلت می ذارن
میبرنت دست و پاتو میبندن
تو باغ وحش به خوشگلیت می خندن
چشات نجیب و سر به زیر و خیسه
کو مادرت که اشکاتو بلیسه؟!
تنت هنوز لطیفه مثل مخمل
بی تو دیگه شادی نداره جنگل
یه قصه گوی آشنا می‌خونه
پلنگ بیشه از شما می‌خونه
تو گوش بره آهوا می‌خونه
یکی بود و یکی نبود، بلا بود
آهو خانم دختر جنگلا بود...

آهو خانوم

خواننده و تنظیم : عبدالحسین مختاباد
کمانچه : هادی منتظری
سنتور : محسن حسینی
شعر : هوشنگ ابتهاج
.
عشق شادي‌ست، عشق آزادي‌ست
عشق آغاز آدمي زادي‌ست 
عشق آتش به سينه داشت است
دم همت بر او گماشتن است
جنبشي در نهفت پرده ي جان
در بن جان زندگي پنهان
زندگي چيست؟ عشق ورزيدن
زندگي را به عشق بخشيدن
زنده است آن که عشق مي‌ورزد
دل و جانش به عشق مي ارزد
آدمي بي زلال اين آتش
مشت خاکي‌ست پر کدورت و غش
صنما گر بدي و گر نيکي
تو شبي بي چراغ تاريکي
چون درخت آمدي زغال مرو
ميوه‌اي پخته شو کال مرو
خشک و تر هرچه در جهان باشد
مايه‌ي سوختن در آن باشد
شاخه در کار خرقه دوختن است
در خيالش سماع سوختن است
دانه از آن زمان که در خاک است
با دلش آفتاب ادارک است
سرگذشت درخت مي داند
رقم سرنوشته مي خواند
گرچه با رقص و ناز در چمن است
سرنوشت درخت سوختن است
آن درخت کهن منم که زمان
بر سرم راند بس بهار و خزان
دست و دامان تهي و پا در بند
سرکشيدم به آسمان بلند
آذرخشم گهي نشانه گرفت
که تگرگم به تازيانه گرفت
بر سرم آشيانه بست کلاغ
آسمان تيره شت چون پر زاغ
مرغ شب خوان که با دلم مي‌خواند
رفت و اين آشيانه خالي ماند
آهوان گم شدند در شب دشت
آه از آن رفتگان بي برگشت
گرنه کل دادم و برآوردم
بر سري چند سايه گستردم
دست هيزم شکن فرود آمد
در دل هيمه بوي دود آمد
کنده‌ي پير آتش انديشم
آرزومند آتش خويشم

Mokhtabad _Samae Soukhtan

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود / هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت / که اگر سر برود از دل و از جان نرود

حسام الدین سراج - نقش تو

Bahare Delkash Ava Pazoky

https://www.facebook.com/deklamehayerezapirbadian

لیلا دوباره قسمت ابن السلام شد-حسین منزوی-دکلمه رضا پیربادیان

Alien Boyfriend

سید محمود سخایی کاشانی معروف به سرگرد محمود سخایی (زاده ۱۲۹۶ خورشیدی - درگذشته ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در کرمان)، از یاران سرسخت دکتر محمد مصدق و رئیس کل شهربانی کرمان از جانب وی در سالهای نخست دههٔ سی خورشیدی بود. وی در جریان کودتای ۲۸ مرداد در شهر کرمان، به طرز فجیعی به قتل رسید و مثله شد.
سالها بعد برادرش منوچهر سخایی آهنگ پرستو را به یادش خواند.

اجرای بی‌نظیر منوچهر سخایی به یاد برادرش محمود سخایی که در جریان کودتای ۲۸ مرداد مظلومانه کشته شد

مختاباد زمزمه Mokhtabad - Zemzemeh

خداحافظ زیبا.(Ciao bella ciao)

https://www.facebook.com/groups/akbargolpa/
عنوان / نام آهنگ :افضل الدین بدیل بن علی خاقانی شروانی ( خاقانی )
خواننده آواز:اکبر گلپایگانی

همکاری :احمد عبادی   سه تار / جواد معروفی  پیانو / حسن کسائی  نی /

حبیب الله بدیعی  ویلن / جلیل شهناز   تار /

شاعر : خــاقــانــی / ضیاء الدین سجادی /

مطلع شعر آواز :

هر خشک و تر که داشتم از غم بسوختم

هر بال و پر که داشتم از دم بسوختم

گوینده :روشنک  / سلطانی /

شعر ابتدا :

گفتار به قلم ضیاء الدین سجادی

146 - GJ- golpa - گلهای جاویدان 146

تصنیف بسیار زیبا و خاطره انگیز شبانگاهان از عبدالحسین مختاباد

مختاباد----شبانگاهان

شهر خالی جاده خالی کوچه خالی خانه خالی
جام خالی سفره خالی ساغر و پیمانه خالی

 کوچ کردن دسته دسته آشنایانم ولی باز 
باغ خالی باغچه خالی شاخه خالی لانه خالی

  شهر ماتم جاده ماتم کوچه ماتم خانه ماتم 
گریه ها شد جای شادی ، شادی هر خانه ماتم

 جمعه ماتم شنبه ماتم هفت روز هفته ماتم 
کوک کردند مطربان هم سیم ماتم کوک ماتم

  وای از دنیا که یار از یار می ترسد 
غنچه های تشنه از گلزار می ترسد 

عاشق از آوازه دلدار می ترسد 
پنجه ی خنیاگران از تار می ترسد 

شه سوار از جاده هموار می ترسد 
این طبیب از دیدن بیمار می ترسد

  ساز ها بشکست و درد شاعران از حد گذشت 
سالهای انتظار بر من و تو بد گذشت

 
آشنا نا آشنا شد
تا بلی گفتم بلا شد

 گریه کردم ناله کردم حلقه بر هر در زدم 
سنگ سنگ کلبه ی ویرانه را بر سر زدم

 آب از آبی نجنبید
خفته در خوابی نجنبید

 کوچ کردند دسته دسته آشنایان ، عندلیبان 
باغ خالی باغچه خالی شاخه خالی  لانه خالی

 وای از قومی که با دشمن  همی سازد 
آبرو در خدمت ظالم چه می بازد 

مطربان هم کوک کردند سازهاشان را به ظلم 
دست ظالم را ببین بر ما چه می تازد 

اعدام کودکان در شهر و هر برزن 
او به شلاق و به دارش وه چه می نازد

  چشمه ها خشکید و دریا تشنگی  را دم گرفت 
آسمان افسانه ی ما را به دست کم گرفت

 جام ها جوشی ندارد ، عشق آغوشی ندارد
بر من و بر ناله هایم ، هیچکس گوشی ندارد

 بازا تاکاروان رفته باز آید
بازا تا دلبران ناز ناز آید 

بازا تا مطرب وآهنگ وساز آید
پاگل افشانان نگار دلنواز آید

 بازا تا بر در حافظ سر اندازیم

Mokhtabad _Samae Soukhtan

Javad Sadeghi

Related tracks