تو این دلتنگتی چقدر فَکت و خاطره است و نکته بنازم 👊🏽

دلتنگ
شعر و اجرا : بمب
آهنگساز : پیِرو
میکس و مستر : فرّ
طراح جلد : بمب۳۰۰۰
هنر تجسمی بصری : پیِرو
ضبط و صدابرداری : استودیو آرمن
تاریخ انتشار : پنجشنبه - ۲۶ اسفند ۱۴۰۰

دلتنگ آلوچه و لواشک دستفروش دم در مدرسه‌است
دلتنگ چسب زخم زدن به زنگ همسایه‌هاست و دررفتن بعدش
دلتنگ آتیش زدن مرداب محله
در بازه ولی آتیش‌نشون داره بالا می‌ره از نرده
تحت تأثیر جو، جو گرفتتش
دلتنگ پنج عصر بعد مدرسه
دلتنگ برف زمستون‌های قدیم
ایران‌زمین، ماشین‌ها رو زیاد زدیم
با برف، میاد یادم پیاده می‌شد گاهی راننده
با قفل‌فرمون، عصایی، قمه
همه در می‌رفتن اون موقع هم بودم یه ارتش یه نفره
بد دلم تنگ محرم‌های قدیم
تصویرش از جلو چشم‌هام داره رد می‌شه
همیشه بودم بغل علامت
به میون‌دارها محل ندادم
اون موقع هم مثل الانم، یه دیوونه که با زنجیر صنم نداره
اصلاً حس زنجیر زدن نداشتم
بد دلتنگ مرامم
چیزی که اصلاً ازش خبر ندارن
تو ایران، همه لفظبازن طوطی‌وار
بیخیال قرمز و آبی، طوسی باش
و الا مفعولی یا متمم قیدی
دلتنگ‌تر از مجنون لیلی
منم خیلی تلخ‌تر از شیرین فرهاد
دلتنگ دوره‌ای‌ام که اصلاً برام مهم نبود چی می‌شه فرجام
شیرین‌عقلی واسه همین شیرین حرف‌هات
دیدی ریختش بی‌ژیلت پشم‌هات
بی‌دین اما دینارو دوست داره چنج کنه به ریال
اعتمادی نیست، انقضا داره حتی ببره نره بنگال
دلتنگ آقا رضا بقال سره کوچه
همون‌که تو تابه‌مارسید قسمت اول بودش
همه‌جور هله هوله می‌گرفتیم ازش برای خونه
خب معلوم حلال بوده
شیری که خورده تا شیش ماهگیش
دلتنگ رفیق‌های ایستگاه بگیر
دلتنگ مهدکودک فیلان سال پیش
تعطیل شده بودیم، دم در همه جمع
یه پسره خونین مالین تو تنۀ درخت
ترکیده بود با اکلیل سرنج
آره ثبت شده اون تصویر تو مخم
دلتنگ اون دوره‌ام که چهارشنبه‌سوری‌هاش جنگ بود
دلتنگ اون زمونی‌ام که مشروب می‌خوردیم بیست‌چهار متری مأمور
فرار می‌کردین ما رو از دور می‌دیدید
دستور نمی‌گیریم، پس تو نمی‌ریم
دنبال گنجه و پستو نمی‌ریم
این خط بی‌نشونه
بذار ملافه رو تختی بمونه
مرده مردونگی وقت تخریب روح
همه اشباع از ادعان، اندیشه کوشش؟!
باور نمی‌کنتت کسی شب، بگی روزه
آخر پاییز جوجه رو می‌شمورن
به تعداد سیخ فراهم
می‌کنن بیست برابر
بهای کالای اساسی رو رسیده حساب می‌کنن
دولا پهنا تو پاچه‌ات
دلتنگ میتینگ‌های اسکان، طالقانی، شاد و قورباغه‌ام
آره ما گرگیم، ولی بدخواه‌ها چوپانن
شیر شدن مثکه یادشون رفته یه لبنیات پاستوریزه تو گوشۀ یخچالن
دور ورداشتن، تهش دره می‌رن سره قرار
به گله می‌زنم تکی نمی‌شم خراب
حتی، جداشه دست‌هام
از پاهام قلم می‌سازن واسه نوشتن
دلتنگ اون دوره‌ام که بودم هنوز عاشق عشقم
از چشم افتاد تا به دلم نشست
خدا بده معرفت
دوزاریت افتاد، بذار آب‌قند بدم دستت
لفظ فیصله شده، خودت رو عشق است
بهتره به طبع تو خالیت ننازی ناناز
هشتاد میلیون عقده یه کشور، که با مواد یا تبانی بالان
اینجا حتی هلاک‌شی از آب
خبری نیست، جواب
صورت مسئله رو خونی کرده
نترس، اشتباه لپی بود
اون فقط، صورت مسئله رو روخونی کرده
پس خبری نیست، از جواب
خیلی دلتنگ بودم اولش یادم رفت سلام
کنم جاش دوبار می‌گم وسلام؛ وسلام و سلام

Deltang | دلتنگ

Deltang

designer, poet/lyricist & Hip-Hop breeder

Comments

⁵²⁰_sd.zr4

Iman

Hsswin

Nobody021

ho3ein

ممریشا💅

ممریشا💅