سردم در جان از توجانم ويران است تو
پنهام شد شب هايمروزم پنهان از تو
هر دم در آزارمواي از حالي كه من دارم
واي از امروز واي از فردابا تو تنها بي تو تنها
ميسوزد دل ميسازد جانتا كي ترديد تا كي حاشا
تا كي با رويايت …
Home
Feed
Search
Library
Download