عجب بادی بروی گلشن آمد
که عمر رفته بازم بر تن آمد
دو چشم کور یعقوب گشته روشن
که بوی یوسف از پیراهن آمد
شب شنبه برفتم بر سر پل
قدمگاه علی باسم دلدل
عرق از سینه ی پاک محمد
چکیده بر زمین حاصل شده گل
دل من بود گرفتار بت جل…
🥹🥹
🪐🤍
جان دلم 🥹
اگه روزی بچه دار شدید مواظبش باشید که زیادی مهربونم نباشه آد…