من تنها مى مانم روى ساحل جاى پاهاى تو مانده در گل
بيهوده مى ميرد در سينه دل و خبر مى دهد از جدايى
آبى آسمان چه غمگين است قلب من سنگ سخت زمين است
آنچه مانده از عشق فقط اين است كه تو ديگر هرگز نمى آيى
آه اي ساعات غم خد…
که تو دیگر هرگز نمیایی...
ای بابا...
آبی آسمان چه غمگین است...
خداایی ساغوله دری