بازای الهیه ناز با دل من بساز
کین غم جانگداز برود ز برم
گر دل من نیاسود از گناه تو بود
بیا تا ز سر گنهت گذرم
باز می کنم دست یاری بسویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز زخاطرببرم
گر نکند تیر خشمت دلم را قدح
بخدا همچون …
تو آن خورشيد مني كه غروب نخواهي كرد درود استاد معين عزيز
ey elaheye naaaaaazzzz
Mer30