خانه دل تنگ غروبی خفه بود
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید
زود بر خواهد گشت
ابری هست به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این هم…
منم موافقم هرچی .... تو صدات
هرچی کیره تو صدات
اسم اهنگ
من نمیدانستم، معنی هرگز را...