شبــــــ بود
شب بود بیابان بود زمستان بود
بوران بود سرمای فراوان بود
یارم در آغوشم هراسان بود
از سردی افسرده و بیجان بود
از بهر آن سیمینبر خوشگل
از جسم و جان خود بودم غافل
میکوشیدم بهرش از جان و دل
میبردمش با خود سوی م…
به به
از سردی افسرده و بیجان بود...👍🎧
یارم در آغوشم هراسان بود ...
beautiful