شعر از هاتف اصفهانی:
چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای خدا کنی/ که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی
تو شهی و کشور جان تو را تو مهی و جان جهان تو را/ ز ره کرم چه زیان تو را که نظر به حال گدا کنی
ز تو گر تفقدو گر س…
❤️🌹❤️
چه شود به چهره ی زرد من نظری برای خدا کنی...
♥️
خانوم مخ منفجر میکنند