Begozar zoraghi basham har ghadr koochak,ta to ra az talatome in daraye toofani be jazireye eshgh rahnemoon sham. Pas dar an benshin va choobhaye vojoodam ra tarmim kon ghabl az anke pooside shavand.
Va hamishe bekhater bespar ke man zoraghe zendegiye to hastam , shayad ke........

Nostalgy

Hossein Alizadeh- Neynava And Song Of Compassion

LIRAZ CHARHI - AGE YE ROOZ

Ahmad shamloo

ترانه سرا : معینی کرمانشاهی / آهنگساز : فریبرز حقیقت طلب

وبلاگ ما : http://avazplus3.blogspot.qa/

Sogol - Hamseda (Ya Rab)

سبز: شعر و دکلمه: شهیار قنبری ـ آهنگ: بابک افشار ـ خواننده: شکیلا

www.parand.se

دور، اما کنار تو

The land of return
سرزمین بازگشت

Unknown Album

The land of return _ Dornadeon_ By Aso kohzadi & Mehrdad Mehdi

شعری منثور از محسن عمادی

Music:Walter afanasieff &Josh Groban
Lyrics:Marco Marinangeli
Arrangement:Reza Tajbakhsh
Vocals:Nima Masiha

Per Te(COVER)

VeeHetches

نه میتوانم بخندانمت
نه معجزه ای دارم که تو را برانگیزد
یکباره فهمیدم چشمهایت از چشمهایت خالیست
زبانم، کلماتم را باختم
دهانم گس میزد
و اعتراف میکنم هنگام نوشتن این شعر
چیزی در ذهن نداشته ام
چونان سرنگی بزرگ:
(اگر دهانش را بگیری وُ از هیچ پُرش کنی)
نه واژهای
نه آیه های تازهای
...انگار کن: پیامبری
دلم برای بُت های سنگی ام تنگ است
*
و بعد نشستی بر تخت
گیسوانت را بر شانه ات ریختند
شانه زدند
رفتند
دراز کشیدی وُ از ورای سقف
کهکشان با تمام ستاره هاش
در چشم های نشئه ات میچرخید
اینها نشانه اند
اینکه انگشت اشاره ات میپَرَد گه گاه
اینکه بر پوستت جوری خیره ای، گویی
غریبه ای گفته ست:
سلام! ما همدیگر را جایی ندیده ایم؟
اینها نشانه اند
شاید هنوز شمعی، چراغ روشنی
جایی درون قلب، در اعماق دنج چشم
چه میدانم!
*
تو اما درهای خروج را بستی
دهانت را باز کردی، از پنجره دور انداختی
،و جهان همینطور که از گوشَت
از چشم ها و بینی ات
...در کاسه ی بندخورده ی سرت می ریخت، سر می رفت
میخواستی با ماه حرف بزنی
با بُهت انسان نخستین بر سنگ
وقتی که در عبور شب به هجوم ستارگان می نگرد
- نه صدایی بر لب
نه آوای تلاقیِ زبان با دندان -
بگو که خواندن نمی دانی
بگو که دهان بیراهه ایست
از درون به برون
دهان
تلاش مذبوح صورت است
از پوستت
به پوست سخن بگو
بی که جهان به شوخ زبان بیالایی
*
کو شعری که برانگیزد؟
کو ترانه ای
از جنون تو افزونتر؟
تو را نصف کردن ماه بداعت نیست
وز کلاهم اگر خورشید درآورم، بطالت است
اعجاز
آن قهقهه ای
که با دو ساقِ دوان زدی

صد مادیان سفید در مو
هزار اسب رها زانو

و باد
آبِ دهانت را تا دشت گونه هایت می بُرد
*
چرا اینگونه نباشی تو؟
چرا نشکند آبگینه
با سنگی که بر دوشش گذاشته اند؟
!ای بیصدا ریخته در خویشتن
با قرص های روزی چند، تا وقت ویزیت بعد
هی ضربدر مدام چسب
بر تنِ نزار و قلب
چرا دیوانه نباشی تو؟
کلمات تو را
چلچله ها فهمیدند
گربه های زباله ها فهمیدند
آیه ها را درو کردیم
شعرها را زیر و رو کردیم
بگو اما چرا چیزی
دست مرا نمیگیرد؟

Ahmad shamloo

Hamed Dehghan

Recent comments

Kamran G

Related tracks