Fasle Paeiz

رادیو بندر تهران | قسمت صد و هشتم، «تاوان» | پانزدهم اردی‌بهشت ۱۴۰۲ ‌‌
‌‌‌‌‌‌
‌‌
ا‌‌‌‌‌‌‌ین قسمت با حمایت و همت «تیم رادیو بندر تهران» منتشر می‌شود.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌‌‌
خرید کتاب «مرلین مونرو غمگین نیست»، دومین کتاب محمدامین چیت‌گران:
https://esmbook.ir/book/109701
‌‌‌‌‌
‌‌
 نمی‌دانم سهیلا این نامه را خوانده. نامه‌ای که برای سیزده سال پیش است امّا یک چیز مشخص است. نویسنده‌ی نامه تأکید کرده سهیلا نامه‌اش را مانند نوشته‌های دیگرش (نمی‌دانم چه نوشته‌هایی) پاک کند، امّا این نامه را سهیلا از بین نبرده است. آیا فراموش کرده؟ آیا از عمد آن را نابود نکرده؟ آیا سهیلا کتاب کریستین سن را به نویسنده‌ی نامه پس داده؟ کدام کتاب کریستین سن بوده؟ آیا نویسنده‌ی نامه به تهران برگشته؟ آیا باز سهیلای عزیزش را دیده؟ آیا دلتنگی نویسنده برطرف شده؟ آیا کسی می‌داند این همه دلتنگی کجا می‌روند؟ مکان‌شان کجاست؟
‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
در این قسمت آثاری از علی بزرگیان، هانیه کسائی‌فر، ندا مکی و نوید نوروزی را می‌شنوید و در نهایت قسمتی از نامه به عشق تریاکی تقدیم خواهد شد.
‌‌‌‌‌
موسیقی‌های استفاده شده در این قسمت:
Sang-E-Saboor - Mohsen Chavoshi Ft. Kimia (Mehrdad Aghdam Remix)
Chahar Fasl - Juma
Al Habeeb El Awwali - Rahan
Gafsa - Natacha Atlas
Leyli Siah - Mojtaba Panahi
Shetab Kon - Ala Izadimehr
Parizad - Alireza Ghorbani
‌‌
کانال تلگرامی «کشکول رادیو بندر تهران«
(موسیقی‌های مورد استفاده شده‌ی پادکست در این کانال قرار داده می‌شود):
https://t.me/Bandaretehran_kashkoul
‌

Radio Bandar-E-Tehran

108.تاوان

حمایت از ما

صد و هشتم | تاوان


بهار امید
آواز : بهرخ شورورزی
تار:میلاد علیپور


بهار امید - بهرخ شورورزی


هست شب یک شب دم‌کرده و خاک رنگ رخ باخته است. هست شب. آری... شب. آری... شب. آری... شب. شب، شب، شب، شب، آقا! شب! از لحاظ علم‌الاختر چرخش اجرام آسمانی به این شکله که طول روز با طول شب با طول شب فرق می‌کنه. لابد عدّه‌ای از شنوندگان ما الان می‌گن که اینا کرامات شیخه ولی عزیز من ببین، حالا من نمی‌خوام باز صدام‌و بالا ببرم، خب ۲۴ساعت رو که درست از وسط نصف نکردن که. هر زمان می‌بینی وسطش افتاده یه‌جا، که البته بعضی فلاسفه‌ی بین‌النحرین می‌گن این بستگی به اینم داره که وسط‌و چه‌جوری اصن تعریف کنی. ینی هرجا که شب از روز جدا بشه، خود اون می‌شه وسط. یه کم سنگینه بحثش. حالا به هر حال. الان عصرا پنج نشده هوا تاریکه دیگه. از اون‌ورم صب حوالی شیش و هفت روشن می‌شه. شما بگو راحت سیزده-چارده ساعت تاریکیه. تازه واسه اونا که طرفدار روزن یا به قول جوانان امروزی دی‌-پیپل هستن، خیلی سخت می‌گذره، امّا تو آسایشگاه یه فضای خستگی و سیگار و خط موزاییک و سکوت ایوان واسیویفسکی حاکمه که موجب می‌شه شبا این‌جا بیش‌تر طرفدار داشته باشه.

حالا من اینا رو چرا دارم می‌گم؟ تازه الان به ذهنت رسیده بپرسی؟ خب این واضحه. ببین شب خودش یه چیزیه. تو شب یه کارایی هست که تو روز نیست. مثلا یه چیزی که فورا به ذهن انسان می‌رسه، دیدار یار. دیدار یار بیش‌ترش تو شبه دیگه. تو روز یه حالت معمولی و چه‌خبر، تو چه‌طوری و مراقبت کن و غیره پیش می‌آد که انسان اصن مزاجش تباه میشه. شب بهتره. صمیمیه. اصن تو ادبیات ما هم هس. حالا خودنمایی هم نباشه من خیلی دنبال شعر و اینا خیلی دنبال می‌کنم، اشاره زیاده به شب. ...من که هر آن‌چه داشتم اول ره گذاشتم / حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو... دیدی؟ اینجوری.

یا خود خواب. ببین این بحث خواب خیلی پیچیده‌س‌ها! ینی اون خوابیدن و خواب دیدن و رؤیای واقعه و صادقه و غیره به کنار که یه‌هو چیز می‌شی فک می‌کنه یه خوابی دیده. یا اون قضیه احتلام جوانان که خودش مفصّله.

امّا شب در عین حال یه فرصتی هم هست واسه‌ی نخوابیدن. چون ساکته، با خودتی. نگا می‌کنی می‌بینی داس نقره وسط آسمان، می‌گی: «جمشید! وای چی داره می‌آد به سرمون؟» یا برمی‌داری نشونش می‌دی به بعضی نفرات که عمدتا به یه‌ورشونم نمی‌گیرن امّا گاه‌گداری اگه بگیرن یه اثر خوبی داره. مث حسّ نشون دادن ماه به دیگران می‌مونه.

خب این شب، دیگه هرچی طولانی‌تر باشه واسه این‌کارا مناسبتره دیگه. چیه؟ تابستون خوبه؟ بیست‌ودو ساعت روشنه هواش! شب چی پس؟ والّا. بعد، حالا می‌رسیم سر قضیه مهمانی.

بابا ما مرده‌ی مهمانی هستیم. متأسفانه فضای آسایش‌گاه به گونهای که انسان خجالت میکشه بگه آقا جون تو بریم یه مهمونی‌ای یه تکونی بدیم، دلمون وا شه. بیش‌تر زندگیا الان طوری شده تو مسائل هنری و حرفای به‌دردبخوره، ولی گاهی از دستمون که در می‌ره، سر از مهمونی درمی‌آریم، اون خودش باز تو شبه. شبه دیگه! روز شما مهمونی رفتی؟ دیدی چه غمی هست تو روز؟ آفتاب می‌افته رو فرش با جوراب شیشه‌ای و فامیل اون‌ور، مکافات. اون‌وخ خود شب باز اگه کوتا باشه یه‌هو می‌بینی مهمونی تموم شد، چون چیزاینا دیر می‌آن همیشه. حالا مفصّله. می‌گم ینی شب کوتاه، آقا دو ریال ارزش نداره.

یه مجموعه مسائل دیگه‌ای هم هست که مختصّ شبه منتها تو مجال برنامه نیس. از قبیل فیلم خارجیای سینما فرهنگ، شکست عشقی، شام بریم بیرون، کارای ناجور، دزدی کلاسیک با نقاب و دستک‌ش بی‌انگشت، تلسکوپ، رصدخانه، راه شیری، اجرام آسمانی، ببین! من رو این قضیه آسمون خیلی تأکید میکنما. بعد اعتکاف، جوشن کبیر، نون و خرما بذاری پشت در فقرا، لباس خواب، نوربالا، این چیزا اینا همه‌ش تو شبه.

بعد از اون‌طرف شب که خیلی بلند باشه، دیگه اناره با گلپر. دون میکنی قشنگ، چیز میکنی ققوسی به این شکل. ظر که انار نمی‌خورن. یا کتاب حافظ. شما تا حالا ظر کتاب حافظ خوندی؟ اصن روز باز کنی خوب درنمی‌آد. امّا در عوض شب... الان جمشید اومد گفت: «یه دونه واسه ما وا کن.» گفتم: «چیه؟ تو فکر دلبری؟» گف: «نه! امشب تو فکر همهی دیوونه‌هام، که خب طبیعتا دلبرم توش مستتره.» وا کردیم. گف آقا برین گره از زلف یار واز کنین. امشب‌و تا می‌تونین دراز کنین. اگرم اوشون یه مقدار ناز کرد، شما نیاز کنید. جهنّم ضرر. یه شبه دیگه.

دوش دیدم که ملائک در می‌خانه زدند
گل آدم بسرشتند، به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من باده‌نشین بادهی مستانه زدند

رادیو چهرازی شب یلدا - radio chehrazi yalda

“Adam Laye Bounden” (traditional song reimagined) by Bloomfylde.
© 2024 Nebula Music Productions. All rights reserved.

Adam laye bounden

▨ نام شعر: دالان سمن ها
▨ شاعر: سیمین بهبهانی
▨ با صدای: سیمین بهبهانی
▨ پالایش و تنظیم: شهروز
_________
خفتنی شد به خدا بسترِ سرسبزِ چمن‌ها
گفتنی شد به خدا، با تو در آن سبزه سخن‌ها

خزه شد مخملِ رنگین به گریبانِ طبیعت
لاله شد دکمهٔ یاقوت به سردستِ دمن‌ها

وه! چه خوش وسوسهٔ بوسه و آغوش فزاید
مستیِ عطر هوس‌پرور و نمناکِ گون‌ها

خلوتی خواسته بودی که ببوسی لبِ ما را
وعده در سایهٔ دالانِ فلک‌فامِ سمن‌ها

باد از برگِ گل آنجا فکنَد روکشِ اطلس
تا به آسودگی اریم برون جامه ز تن‌ها

مرغ‌سان بر سرِ هر شاخه بر آریم نواها
قو صفت در دلِ هر چشمه بشوییم بدن‌ها

به رسن‌های وفا پایِ گریزِ تو ببندم
همچو تاکی که ز هر شاخه او رسته رسن‌ها

آه سیمین! دل آن دوست به دست آر و مرنجان
زان که آمد ز همه خلقِ جهان، سوی تو تنها
▨
سیمین بهبهانی

سیمین بهبهانی | دالان سمن‌ها

Fast Draw

Gholle

Amirabbas Golab - To Az Koja Peydat Shod

Thank you for the support it means a lot, will be releasing more music soon.

My songs are now on Spotify/all the other things 

Currently trying to find a producer near me and get some studio time.

Fast Draw

H4rrison

Recent comments

K. 👨‍🦯

Related tracks