شاعر: جواد آذر
هر دمی چون نی، از دل نالان، شكوهها دارم
روی دل هر شب، تا سحرگاهان با خدا دارم
هر نفس آهيست، از دل خونين
لحظههای عمر بیسامان، میرود سنگين
اشك خون آلودهام دامان، میكند رنگين
به سکوت سرد زمان
به خزان ز…
واقعاء عمر گرامی سر شد..خدا از سرشان نگذره....
قوربون غمِ چشاتون❤
شکوه ها دارم
چه غمی داره این تصنیف🤍