کجایی ای که دلم بی تو در تب و تاب است
چه بس خیال پریشان به چشم بی خواب است
به ساکنان سلامت خبر که خواهد برد
که باز کشتی ما در میان غرقاب است
ز چشم خویش گرفتم قیاس کار جهان
که نقش مردم حق بین همیشه بر آب است
از آلب…
روحش شاد
جاناسخن از زبان ما میگویی...
هزار بار گریه کردم باهاش!
کجاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا…