فتنه ی چشم تو چندان ره بیداد گرفتکه شکیب دل من دامن فریاد گرفتآن که ایینه ی صبح و قدح لاله شکستخاک شب در دهن سوسن آزاد گرفتآه از شوخی چشم تو ، که خونریز فلکدید این شیوه ی مردم کشی و یاد گرفتمنم و شمع دل سوخته ، یار…
Home
Feed
Search
Library
Download