من پسر با ادب ميرزا مشيرم ............ رفتم تو آب، آب اومده تا سر زانوم
فاطمه نسا گفت که من مخلصم........... انگشت بکن تو سوراخه گوشم
ما مريديم و تو هستي پير ما.........اندکي بنشين به روي صندلي
بيا بنشين بروي پارچه گوني.…
🤣🤣🤣🤣🤣
آخراشو اشتباه میخونه چرا
داره اشتباه میخنه
اشتباه میگه