WOW. This is stunning. Makes my soul ache in such a lovely way.

The Upload 32

شاملو - در آستانه

۱

من بامدادم سرانجام
خسته
بی آنکه جز با خویشتن به جنگ برخاسته باشم.


هرچند جنگی از این فرساینده‌تر نیست،
که پیش از آنکه باره برانگیزی
آگاهی
که سایه‌ی عظیمِ کرکسی گشوده‌بال
بر سراسرِ میدان گذشته است:
تقدیر از تو گُدازی خون‌آلوده در خاک کرده است
و تو را دیگر
از شکست و مرگ
گزیر
نیست.

 

من بامدادم
شهروندی با اندام و هوشی متوسط.
نَسبَم با یک حلقه به آوارگانِ کابل می‌پیوندد.
نامِ کوچکم عربی‌ست
نامِ قبیله‌یی‌ام تُرکی
کُنیَتَم پارسی.
نامِ قبیله‌یی‌ام شرمسارِ تاریخ است
و نامِ کوچکم را دوست نمی‌دارم
(تنها هنگامی که تواَم آواز می‌دهی
این نام زیباترین کلامِ جهان است
و آن صدا غمناک‌ترین آوازِ استمداد).

 

در شبِ سنگینِ برفی بی‌امان
بدین رُباط فرود آمدم
هم از نخست پیرانه خسته.

 

در خانه‌یی دلگیر انتظارِ مرا می‌کشیدند
کنارِ سقاخانه‌ی آینه
نزدیکِ خانقاهِ درویشان.
(بدین سبب است شاید
که سایه‌ی ابلیس را
هم از اول
همواره در کمینِ خود یافته‌ام).

 

در پنج‌سالگی
هنوز از ضربه‌ی ناباورِ میلادِ خویش پریشان بودم
و با شغشغه‌ی لوکِ مست و حضورِ ارواحیِ خزندگانِ زهرآگین برمی‌بالیدم
بی‌ریشه
بر خاکی شور
در برهوتی دورافتاده‌تر از خاطره‌ی غبارآلودِ آخرین رشته‌ی نخل‌ها بر حاشیه‌ی آخرین خُشک‌رود.

 

در پنج‌سالگی
بادیه بر کف
در ریگزارِ عُریان به دنبالِ نقشِ سراب می‌دویدم
پیشاپیشِ خواهرم که هنوز
با جذبه‌ی کهربایی مرد
بیگانه بود.

 

نخستین‌بار که در برابرِ چشمانم هابیلِ مغموم از خویشتن تازیانه خورد شش‌ساله بودم.
و تشریفات
سخت درخور بود:
صفِ سربازان بود با آرایشِ خاموشِ پیادگانِ سردِ شطرنج،
و شکوهِ پرچمِ رنگین‌ْرقص
و داردارِ شیپور و رُپ‌رُپه‌ی فرصت‌سوزِ طبل
تا هابیل از شنیدنِ زاری خویش زردرویی نبرد.

 

□

 

بامدادم من
خسته از با خویش جنگیدن
خسته‌ی سقاخانه و خانقاه و سراب
خسته‌ی کویر و تازیانه و تحمیل
خسته‌ی خجلت از خود بردنِ هابیل.
دیری‌ است تا دَم بر نیاورده‌ام اما اکنون
هنگامِ آن است که از جگر فریادی برآرم
که سرانجام اینک شیطان که بر من دست می‌گشاید.

 

صفِ پیادگانِ سرد آراسته است
و پرچم
با هیبتِ رنگین
برافراشته.

 

تشریفات در ذُروه‌ی کمال است و بی‌نقصی است
راست در خورِ انسانی که برآنند
تا همچون فتیله‌ی پُردودِ شمعی بی‌بها
به مقراضش بچینند.

 

در برابرِ صفِ سردَم واداشته‌اند
و دهان‌بندِ زردوز آماده است
بر سینی‌ حلبی
کنارِ دسته‌یی ریحان و پیازی مُشت‌کوب.

 

آنک نشمه‌ی نایب که پیش می‌آید عُریان
با خالِ پُرکرشمه‌ی اَنگِ وطن بر شرم‌گاهش
وینک رُپ‌رُپه‌ی طبل:
تشریفات آغاز می‌شود

 

هنگامِ آن است که تمامتِ نفرتم را به نعره‌یی بی‌پایان تُف کنم.
من بامدادِ نخستین و آخرینم
هابیلم من
بر سکّوی تحقیر
شرفِ کیهانم من
تازیانه‌خورده‌ی خویش
که آتشِ سیاهِ اندوهم
دوزخ را از بضاعتِ ناچیزش شرمسار می‌کند.

 

 

۲

در بیمارستانی که بسترِ من در آن به جزیره‌یی در بی‌کرانگی می‌مانَد
گیج و حیرت‌زده به هر سویی چشم می‌گردانم:

 

این بیمارستان از آنِ خنازیریان نیست.
سلاطونیان و زنانِ پرستارش لازم و ملزومِ عشرتی بی‌نشاطند.
جذامیان آزادانه می‌خرامند، با پلک‌های نیم‌جویده
و دو قلب در کیسه‌ی فتق
و چرکابه‌یی از شاش و خاکشی در رگ
با جاروهای پَر بر سرنیزه‌ها
به گردگیریِ ویرانه.

 

راهروها با احساسِ سهمگینِ حضورِ سایه‌یی هیولا که فرمانِ سکوت می‌دهد
محورِ خوابگاه‌هایی‌ست با حلقه‌های آهن در دیوارهای سنگ
و تازیانه و شمشیر بر دیوار.
اسهالیان
شرم را در باغچه‌های پُرگُل به قناره می‌کشند
و قلبِ عافیت در اتاقِ عمل می‌تپد
در تشتکِ خلاب و پنبه
میانِ خُرناسه‌ی کفتارها زیرِ میزِ جراح.

 

اینجا قلبِ سالم را زالو تجویز می‌کنند
تا سرخوش و شاد همچون قناری مستی
به شیرین‌ترین ترانه‌ی جانت نغمه سردهی تا آستانِ مرگ
که می‌دانی
امنیت
بلالِ شیرْدانه‌یی‌ست
که در قفس به نصیب می‌رسد،
تا استوارِ پاسدارخانه برگِ امان در کَفَت نهد
و قوطی مُسکن‌ها را در جیبِ روپوشت:
ــ یکی صبح یکی شب، با عشق!

 

□

 

اکنون شبِ خسته از پناهِ شمشادها می‌گذرد
و در آشپزخانه
هم‌اکنون
دستیارِ جراح
برای صبحانه‌ی سرپزشک
شاعری گردنکش را عریان می‌کند
(کسی را اعتراضی هست؟)

 

و در نعش‌کشی که به گورستان می‌رود
مردگانِ رسمی هنوز تقلایی دارند
و نبض‌ها و زبان‌ها را هنوز
از تبِ خشم کوبش و آتشی هست.

 

□

 

عُریان بر میزِ عمل چاربندم
اما باید نعره‌یی برکشم
شرفِ کیهانم آخر
هابیلم من
و در کدوکاسه‌ی جمجمه‌ام
چاشتِ سرپزشک را نواله‌یی هست.

 

به غریوی تلخ
نواله را به کامش زهرِ افعی خواهم کرد،
بامدادم آخر
طلیعه‌ی آفتابم.

در جدال با خاموشی | صدای احمد شاملو

یک نوا پس از یک مدیتیشن

آرام مثل غروب

Purchase: https://idft.bandcamp.com/track/setareh-ahmadi-idft-mirage

Setar: 
Setareh Ahmadi
Ambient Music:
idft
Mastering:
Woolwavemusic
Additional Recording:
Haami Haghighi
Cover Art Photography:
Fragefi
Cover Art Graphic:
Nooshin Majidi
Thanks to Parsa Jorjani

Setareh Ahmadi & IDFT - Mirage

© 2021 Marjan Farsad All Rights Reserved

Listen to Marjan Farsad on Spotify, Apple Music and other streaming platforms
https://open.spotify.com/artist/5sGy7zfcUWYPh3wHbyz4fn
https://music.apple.com/us/artist/marjan-farsad/898915294

Follow Marjan Farsad on social media:
https://www.instagram.com/marjanfarsad/
https://www.facebook.com/marjan.farsad.music/
www.marjanfarsad.com

Music, Lyrics: Marjan Farsad
Production, Engineering and Mix: Alejandro Vega
Guitar: Steve Mayone
Mastering Engineer: Jose Blanco

Sponsor: Center for Human Rights in Iran
Learn more about their cases and the human rights situation in Iran at https://persian.iranhumanrights.org/

Mahtab

Mahtab - Marjan Farsad / مهتاب - مرجان فرساد

خشم ما

آهنگساز: هانی نیرو

شاعر: پویان مقدسی

طراح کاور: رضا زواری

اجرأ: گروه ما

خشم ما

Guitarist,Vocalist&songwriter: AmirHossein Parvardinezhad 
Bassist : Habib Rahimi
Violinist: Sourosh Alinezhadian
Drummer,Percussionist : Sam Sedighi

Marde Namaree

آلبوم «هرات، تو فراموش نشده‌ای!» منتشر شد.
مهدی امینیان پروژه‌ای بِینا فرهنگی را به اسم Roots Revival راه‌اندازی کرده که در آن به دنبال احیای ریشه‌ها و ایجاد گفتمانی بین فرهنگ‌های مختلف از طریق زبان موسیقی‌ست و در این مسیر بانی همکاری موزیسن‌هایی از کشورهای مختلف شده. این پروژه از سال 2013 آغاز شده و از آن زمان در قالب تولید آلبوم موسیقی، پروژه‌های فرهنگی و اجراهایی متنوع در فستیوال‌هایی مثل Morgenland و  و مراکز موسیقی اروپایی با هنرمندانی از فرهنگ‌های مختلف همکاری داشته است.
نشر موسیقی ساخت ایران در همکاری با این پروژه، آلبوم موسیقی «هرات، تو فراموش نشده‌ای!» را منتشر کرده. این آلبوم مربوط به جدیدترین اجرای آنسامبل Roots Revival است که به موسیقی هرات پرداخته و در آن ناریا نور و فاروق رحمانی به عنوان هنرمند مهمان حضور دارند. در سری اجراهای آینده، Roots Revival سراغ موسیقی بدخشان، شاعران زن پشتون و موزیسین‌های مهاجر افغانستان که ساکن اروپا هستند خواهد رفت.
فایل صوتی آلبوم، برای خرید از داخل و خارج ایران و همینطور روی پلتفرم‌های موسیقی برای شنیدن در دسترس است.

The album "Herat, You Are Not Forgotten!" has been released.
Mehdi Aminian has launched a cross-cultural project called Roots Revival, aiming to revive cultural roots and foster dialogue between different cultures through the language of music. Since its inception in 2013, this project has collaborated with artists from various cultures, producing music albums, cultural projects, and participating in various performances at festivals and music centers across Europe.

Made in Iran Records has partnered with Roots Revival to publish the album. "Herat, You Have Not Been Forgotten!" album represents the latest performance by the Roots Revival ensemble, focusing on the music of Herat, with guest artists Naria Noor and Farooq Rahmani. In upcoming performances, Roots Revival plans to explore the music of Badakhshan, Pashtun women poets, and Afghan immigrant musicians living in Europe.
Album is available for purchase as well as on various music platforms for listening.

Roots Revival - Baz Amadi

آفتاب خَرقان - قسمت اول

در دل تاریخ عرفان، نام شیخ ابوالحسن خرقانی
همچون ستاره‌ای درخشان می‌درخشد.
او که در قرن پنجم هجری می‌زیسته، با سلوک معنوی
و اندیشه‌های عمیق خویش، راهی به سوی 
حقیقت را برای جویندگان معرفت گشوده است.
عطار نیشابوری در "تذکرة الاولیاء" به زیبایی از
او یاد کرده و مقام والای او را در عرصه
عرفان و تصوف به تصویر کشیده است.

در پادکست آفتاب خَرقان
به بررسی زندگی و اندیشه‌های این بزرگ‌مرد عرفان
خواهیم پرداخت و به گنجینه‌های معنوی او
در « تذکرة الاولیاء » نگاهی عمیق خواهیم انداخت.
با ما همراه باشید تا از این سفر روحانی بهره‌مند شویم
و به نور حقیقت نزدیک‌تر گردیم.


• گوینده‌: آرش جوان
• تنظیم کننده، مشاپ‌ها و پیانو: سروش مصفا

موسیقی‌ها‌:
• Colourful Years - Hamidreza Afarideh
• Give Me The Flute(Aatini Ennay) - Hosam Hayek
• Nahawand - Aarif Jaman
• Navaye Ney - Mohammadreza Shajarian

‌
▪️حمایت از پادکست:
https://hamibash.com/AttarNishabouri
‌

«‌ کاری از مجلهٔ فرهنگی هنری عطار »
http://zil.ink/AttarNishabouri

آفتاب خَرقان - قسمت اول

Giã biệt là một bản nhạc không lời mang tinh thần tống biệt hành – tiễn đưa mà không níu giữ, chia xa trong an nhiên.

Âm thanh mở ra như hơi thở sâu giữa thảo nguyên: drone đàn dây Mông Cổ trầm dài làm nền, tiêu sâu và thở chậm dẫn lối, nhị hồ kéo chậm như tiếng lòng chưa nói hết. Những tiếng gảy thưa của koto rơi xuống khoảng lặng, không nhịp trống, không cao trào, chỉ có sự đi và sự ở.

Bản nhạc không kể câu chuyện bằng lời, mà để người nghe tự thấy hình ảnh: một ngọn đồi, một vầng trăng nhạt, một bóng người quay lưng lên đường. Không bi lụy, không oán thán – chỉ là chấp nhận rằng có những cuộc gặp sinh ra để tiễn biệt.

Phù hợp để nghe lúc đêm khuya, khi lòng cần lắng lại, khi muốn tiễn một ký ức, một người, hay chính một phần cũ của bản thân ra đi trong yên tĩnh.

giã biệt

Each Season In Excitement (The Feeling)

The Silent Moment

Râmi's Songs

Empty Handed/ Dast e Khali (Live)

Ba Pir (Mashup)

Based on a melody from the Bakhtiari region in Iran. The mode of this song is Maqam Gahgeryu and the sorna pieces are played by Nariman Fazeli.
from El Muerte, released September 4, 2018 
Mixed by Reza Moghaddas, Mastered by Andy Krehm from Silverbirch Mastering

El Muerte

Darya

فریدون شهبازیان - وقتی برگشتم با صدای رضا کیانیان | Fereidoon Shahbazian - The Time I Came Back

All releases on http://idft.thecimal.com

@thecimal
@force_ignore

Setareh Ahmadi & IDFT - Mirage

idft

Recent comments

Hamed motie

Sina Nosrati

MzMilena

Jo Nauversen

Related tracks