متن ترانهرفتی و اشک غم میرود از دیدهام بی تو به دامنمانده چون سایهها درهم و ناآشنا یاد تو با من
گردش زمان میان ما پرده بستهروی چهرهها غبار دوری نشسته
میزند گاهی، برق کوتاهیدر شب تارم، شعله آهی
آتشم نشانهای آش…
Home
Feed
Search
Library
Download