به مجنون گفت روزی ساربانی چرا بیهوده در صحرا روانیاگر داری تو با لیلی سر و کار بود آن بی وفا با دیگران یارسر و زلفش به دست دیگران است تو را بیهوده در صحرا روان استز حرف ساربان مجنون فغان کرد برایش این رباعی را بیان کر…
Home
Feed
Search
Library
Download