زده شعلـــه در چمــــن، در شــب وطـن، خون ارغـوانها
تو ای بانگ شور افکـن، تـا سحـر بــزن، شعله تا کـرانها
که در خون خستـهگان، دل شکستهگان، آرمیده طـوفـان
بـــه آینـــدهگـــان نگــر، در زمــان نگــر، بر دمیـده طوف…
آنها آرمان گرایانی واقعی بودند که از واقعیت های زمانه بسی دو…
فعلا آرمیده طوفان، تا رهایی پرندگان
به آیندگان نگر در زمان نگر
#مهسا_امینی