kheirollah dehkordi
به دریا شِکوه بردم از شب دشت
وز این عمری که تلخِ تلخ بگذشت
به هر موجی که می گفتم غم خویش
سری می زد به سنگ و باز می گشت
فریدون مشیری
به دریا شِکوه بردم از شب دشت
وز این عمری که تلخِ تلخ بگذشت
به هر موجی که می گفتم غم خویش
سری می زد به سنگ و باز می گشت
فریدون مشیری