The first season of the "Iranian Tar" collection; Includes the first 20 episodes
فصل اول از مجموعه ی تار ایرانی؛ شامل ۲۰ قسمت ابتدایی

Iranian Tar 14 Kermanshah | تار ایرانی 14 طاق‌بستان کرمانشاه

موسیقی نواحی: گرگان

اُوزان، دمِ درِ سَرد اُئِه، اَجیکه 
[اَجیک (نوعی کرم) بالای در سردابه آویزانه]

رَعو داره مِدُّوئِه
[رَعو (نوعی پشّه) داره میدوه]

 جیجو مِزِنِه مَلکَموت
[مَلِکِ موت (عزراییل) در حال پرسه زدنه]

 سینه صومُخُورِه زَغْنَبود
[و (عزراییل) کلّه‌ی سحر در حال زهر خوردنه]

 گَمبیل شده شَبِ پُشمُوروک
[شب اخمو، چاق و فربه شده (هوا دم داره)]

اُلُما زِده اَوله جَکوک
[آدمِ آبله رخ، از این گرما، صورتش پر حرارت و تب گرفته شده]

شِلایین شدِه لَچَّر شده
[صورتش چسبناک و کثیف (چندش‌آور) شده]

دلِ گِلیشو لَپَّر شدِه
[دل آدِم شبگرد (از غصه) پر شده]

اَتِه کَل توتِِه بِکَل، پَنجه بگیر، نون و شِکَر
[(این عبارت مَتل گرگانی است که معادل آن: اتل متل توتوله است)]

* مَمَّد خَرتو، فردا اَفتو
مابِچّه‌های گرگیم، از شاخ بز مِتَرسیم، دقِ دقِ دقِ مِلرزیم

یِه طِرَف ناهارخوران، چَکِّه بُروشِ آسُمان
[(گرگان جائیه که) یک طرفش جنگل ناهارخوران(انگار) آسمان(با رعد و برقش) در حال کف زدنه]

 یِه طِرَف دریا داره، رَقصِ قِشَنگِ تُرکمان.
[(گرگان) در طرف دیگرش هم دریا داره با رقص زیبای(خنجر) ترکمان]


*
این جملات اشاره به داستان طنزی است که هر وقت در استرآباد مدت بارش بارانطولانی می‌شد برای اینکه باران قطع شود، شخصی با لباس‌های بلند و آستین‌های دراز و گشاد به نام «مَمَّد خرتو» همراه با بچه‌های توی کوی و برزن راه می‌رفت و از خورشید می‌خواست آفتاب کند و اشعه‌های خودش را مثل نخود به زمین پرتاب کند

Ahmad Akhavan - Jijow | احمد اخوان - جیجو

ترانه، تنظیم، گیتار و اجرای خودم
با صدایی همچنان درگیر سرماخوردگی :)

Square | مربع

تیتراژ نخست وضعیت سفید_پورناظری

آفتاب خَرقان - قسمت اول

در دل تاریخ عرفان، نام شیخ ابوالحسن خرقانی
همچون ستاره‌ای درخشان می‌درخشد.
او که در قرن پنجم هجری می‌زیسته، با سلوک معنوی
و اندیشه‌های عمیق خویش، راهی به سوی 
حقیقت را برای جویندگان معرفت گشوده است.
عطار نیشابوری در "تذکرة الاولیاء" به زیبایی از
او یاد کرده و مقام والای او را در عرصه
عرفان و تصوف به تصویر کشیده است.

در پادکست آفتاب خَرقان
به بررسی زندگی و اندیشه‌های این بزرگ‌مرد عرفان
خواهیم پرداخت و به گنجینه‌های معنوی او
در « تذکرة الاولیاء » نگاهی عمیق خواهیم انداخت.
با ما همراه باشید تا از این سفر روحانی بهره‌مند شویم
و به نور حقیقت نزدیک‌تر گردیم.


• گوینده‌: آرش جوان
• تنظیم کننده، مشاپ‌ها و پیانو: سروش مصفا

موسیقی‌ها‌:
• Colourful Years - Hamidreza Afarideh
• Give Me The Flute(Aatini Ennay) - Hosam Hayek
• Nahawand - Aarif Jaman
• Navaye Ney - Mohammadreza Shajarian

‌
▪️حمایت از پادکست:
https://hamibash.com/AttarNishabouri
‌

«‌ کاری از مجلهٔ فرهنگی هنری عطار »
http://zil.ink/AttarNishabouri

آفتاب خَرقان - قسمت اول

In all this life as things come and go this remains 

Drop deeper even so life

The Love of God (c) 2014 Russell W Pruitt Artist Brad Lambert

شعر:امید نعمتی

قصه هایم برای تو بگذار توی باغچه ات
شعرهایم برای تو بگذار روی طاقچه ات
دست هایم برای تو بکار سبز خواهد شد
بال هایم برای تو بگیر پرواز خواهد کرد
آوازهایم برای تو بگذار توی موهایت
رازهایم برای تو ببند دور دستهایت
دست هایم برای تو بکار سبز خواهد شد
بال هایم برای تو بگیر پرواز خواهد کرد
ما از دشت لالایی هایش را خواندیم تا خوابمان نبرد
از کویر آوازهایش را خواندیم تا یادمان نبرد
ما از جنوب آتش ها ساختیم تا سردمان نشود
از گُل سرخ نامش را بردیم تا پرنده های سپید به شهر خورشید دوباره برگردند
قصه هایم برای تو بگذار توی باغچه ات
شعر هایم برای تو بگذار روی طاقچه ات
اشک هایم برای تو بخند رام خواهد شد
شوق هایم برای تو بگیر آرام خواهد شد
ما از شهر سیب هایش را چیدیم تا صبح سر برسد
از کوچه کبوتر هایش را دیدیم تا شب پر بکشد
ما از شب آواز ها ساختیم تا ترسمان بریزد
از سفر یادش را بردیم تا پرنده های سپید به شهر نیلی آرام دوباره برگردند..

نیمی از ما با طوفان می رفت
نیمی از ما در شب جا می ماند
نیمی از ما با باران می ریخت
نیمی از ما از باران می خواند

نیمی از ما

نهان مشو که بود نشانی از مه من
به چهره ی تو عیان
از پشت ابر طوفان زا
تابان شو بر این دنیا

ماه سرگردان

اونیک ،،گاهی خنده ،گاهی گریه

دل بلادیده

ای مه در انتظار تو بنشسته‌ام تنها
باز آ که روشنی دهی از فروغ خود شام مرا
باز آ صفا ده با رخت کاشانه‌ی ما را
باز آ تو با لطف و صفا
تا رها کند دست بلا، این دل بلادیده‌ی ما، ای امید دلها

شیرین ادایی
به جان‌ها بلایی
چون مه به خلوتِ من دمیده بودی
تا من به خود آمدم پریده بودی

ای سرو خوش‌رفتار من
از من مکش دامن
تنها مرا رها مکن
بر سرم بیا سایه فکن

یک دسته گل چیدم سحر دور از تو شد پرپر
مُردم در انتظار تو رفتی و نشد از تو خبر
کرده عشق تو زیر و زبر آشیانه‌ی ما
رفتی و به روی سبزه‌ها مانده جای پای تو به جا
من غمین و تنها

شیرین ادایی
به جان‌ها بلایی
چون مه به خلوت من دمیده بودی
تا من به خود آمدم پریده بودی

نیمی از ما

khorshidbanoo

Recent comments

ayda

user983039317

Related tracks