خورشید خانم آفتاب کن
یه مشت برنج تو آب کن
ما بچه های گرگیم از سرمایی بمردیم
پرستو کوچ کرده تا که بهار برگرده
خورشید خانم در اومد
پونه و ریحون اومد
خبر میده بهاره
بچه ها وقت کاره
بهار صفا میاره
خورشید خانم آفتاب کرد
کلی…
صدای شالیزار
خورشید خانم آفتاب کن یه مشت برنج تو آب کن ما بچه های گرگیم ا…
وای من بچه بو م سرم شکسته بو. زندایی برام کتاب شعر خریده بود…
جانم...چه تنظیم و اجرایی...