GHALT MIKHORID HAR ROOZ…🗣️🗣️🗣️

فيروز ـ أعطني الناي وغني

Fairouz KefaK Enta - فيروز كيفك انت

حلّ برؤاه الليل حلو الأنسام
وجنّ بفؤادي ميل صافي الأحلام
يا هل ترى بلاقيك بين الأغصان
بشوف القمر هاويك متلي وسهران

ما أحلى القمر ورديّ النور
يهدي فؤادي على روابيك
ويمنّي عيني على واديك
وبسهرتي بناجيك

ما أحلى القمر ورديّ النور
بيحمللي منك صفا نغمات
بيحكيلي عنك غِوى حكايات
وبدوب غنيات

قمر الليل ترى حبيبي نام
قمر الليل ترى بلاقيك مع الأحلام
في غمرة الهيام

في قلبي الذِكَر ليالي كتار
وبحب السهر بين الأشجار
وبليالي السمر حبك بيزور
قمر ورديّ النور

القمر الوردي فيروز

Ensemble Shanbehzadeh - Ondor bondor

Comment Band - Derakht

يا ريت أنت و أنا بالبيت
شى بيت أبعد بيت
ممحي ورا حدود العتم و الريح
و التلج نازل بالدنيي تجريح

يضيع طريقك ما تعود تفل
و تضل حدي تضل
و يزهر و يدبل ألف موسم فل
و تضل حدي تضل حدي تضل
و ما يضل بالقنديل نقطة زيت


يا ريت انت و انا بالبيت - فيروز

Come Around and Love Me

Jalen Ngonda - If You Don't Want My Love

The dead author - نویسنده‌ مرده
صدا: ماندگار
آهنگساز: سروش وزانی
جلد: امیر ملکی
  - - - -

بخش یک:
یه بازیگر نقش دو
در بالاترین سطحه
میگه نقش اولم کن
کسی قدرشو نمیفهمه

پر جنب‌وجوش بود رو صحنه
انگار که صاعقه‌اس
همه میدونستن که اون
تو کارش یه نابغه‌اس

از سالن میزنه بیرون
بر نمی‌گرده دیگه
«بخاطرش اجرا منحل شد»
اینو کارگردان میگه

-
وقتی کار از کار بگذره
همه دیگه میفهمن
به خودشون میان
ولی کار از کار گذشته

بخش دو:
یه نویسنده‌ مرده
دوباره زنده میشه
اون جادوگره میادو
گرد عشق بش می‌پاشه

توو نوشته‌های جدیدش
میگه حرفای تازه
همه شاخ در میارن چون
بعیده از یه جنازه

دوباره میمیمره چونکه
کسی حرفشو نفهمید
بعد صد سال میگیرن چی گفت
ولی دیگه نمیشه اونو دید

وقتی کار از کار بگذره
همه دیگه میفهمن
به خودشون میان
ولی کار از کار گذشته

-
غلت میخورید هرروز
تویِ اشتبا‌ه‌تون
انکارش می‌کنید
ولی گیره پاهاتون

وقتی کار از کار بگذره
همه دیگه میفهمن
به خودشون میان
ولی کار از کار گذشته

پایان.

The Dead Author - نویسنده مرده

Jazz & Music from South Iran
Saeid Shanbehzadeh 
Matthieu Donnarier 
Manu Codjia
Joe Quitzke 
Naghib Shanbehzadeh
Habib meftahboushehri


Choupi

بخش اول
با چی مخالفی بی‌دلیل؟
تو خودت شرمِ پوسیدنی
نمیبینی داغه دنیام؟
مستیِ تو که سرده نوشیدنیش
همه تو تلاشن تو قتلِ کوشیدنی
عقیده چیه ما بردیم دیگه از قدرتت نگو که بهم توهین میشه
ما تو اوجیم دیگه دنیا تموم شده
کی بِت گفته که وجود تو بیم میده بم؟
با چی مخالفی بی‌دلیل؟
نمیبینی وایسادیم بی‌رقیب بی‌بدیل دیدنی؟
اگه زیبا نیست بگو با کیا چی زدی؟
تو هم بخوای میشه همه چیز بی‌دریغ
تنهایی مرگه این مسیر بی‌رَفیق
تو نه ریشه‌ای نه میوه‌ی چیدنی
تو نه موندگاری نه اهلِ رسیدنی
ول کن غرق شو تو دنیای بی‌نظیر
بخر بخور بُکن بکِش بیشتر
بخر بپوش بده ببَر شیک‌تر
نباش بِلاس بِلاس بِلاس بیشتر
بتاز ببال بناز بکُش تیزتر
زندگی یعنی لذتِ محض 
به جز اینم واسه من شعر نده تفت
از کدوم نبرد هی حرف میاری وسط؟
اهمیت نمیدن ملت به جنگ
میخوای چی بیاد دیگه از این بهتر به دست؟
هر چیزی داری از منه بشکنه دست
جا نداری تو تاریخ و قسمتِ بعد
مگه چند نفر مثِ تویِ جن‌زده هست ها؟
با چی مخالفی سرِ چی بره چی؟
تو جهانِ موهومیت خوردی به درِ کیپ
همه پدیرفتن یه تیکه‌ی کوچیکن
آسایش تو همینه که تو هم یه ذره شی
حال کن عقیدت رو چال کن
اصلا دلقک شو کلِ شهر رو خوشحال کن
مگه نمیبینی که جواب نمیگیری؟
پس جمع کن بساطِ بحث و سوال رو
بخر بخور بُکن بکِش بیشتر
بخر بپوش بده ببَر شیک‌تر
نباش بِلاس بِلاس بِلاس بیشتر
بتاز ببال بناز بکُش تیزتر

همخوان
میگه میگم
میگه میگم
میگه میگم هر طور دیده میشم
میگه میگم
میگه میگم
نبُریدم با این که همه‌ش زیرِ تیغم
میگه میگم
میگه میگم
میگه میگم هرطور دیده میشم
دستهاش حلقه میشه دورِ خرخرَم
بره دوباره دوباره ایده میدم

بخش دوم
میگم این که نشخوار می‌کنی مدفوعته
حرف کثیفه اگه دهن بو بده
هر چی دارم از گذرِ زمان دارم
فک نکنی که داشته‌هام مدیونته
زندگیِ من دهن‌کجی به دستورته
دست رو دست نمیدارم تا دست رو بشه
واسه امثالم که کشته شده دیروزشون
جنگه با هرچی منظورته
ندارم از تنهایی باک از بازیهات دیدم هر کدوم که سرمایی داشت
میکَنَم با دندون موی قلموت رو
طرح نمیشم واسه‌ی نقاشیهات
منم اصطکاکِ آدم
که با جنبشم میکنم گرما ایجاد
با این حال، تو میگی زمان ایستاست
میگم بالاخره فردا میاد
من سهمی نمیخوام از انباری‌‌هات
بساز بکوب بخون بدون بیشتر
بتاب به راهِ روبروت بیشتر
نکِش کنار به کوه بزن ریشخند
به کارِ خلاق نمیشه نیش زد
میشم از کلیشه‌ها رد
صادر میکنم هر روز واسه خودم بلیطِ باور
منم شلیکِ تیری به عادت
به این تلقینِ شیرینِ آخر
من میندازم خشم رو به دام مثِ انرژی
می‌کنمش آزاد اینه به دنیا بدِهیم
ارزشی از جنس آشوبِ دله این
نمیکنم خدمت تا خدمتم برسی
از جنس شر ولی روبروی شرارت
سربالا ندارم به جریانت ارادت
نظامم یه موجِ بلندی از دلالت
تو بدن هر لحظه‌م پُره جراحت
به جز پیشروی تعطیله وفاق
اینه دلیلِ بازی دریچه‌ی ما
یه صدای بلند توی سری که به خواب
رفته به همراه سلیقه‌ی عام
منم دهن‌دریده‌ی غریبه‌ی ناب
که منتظر نی تا بشه زمینه به کام
من مخالفم چون که خودِ دلیلم
واسه همین همیشه تو کمینه نِدام

همخوان
میگه میگم
میگه میگم
میگه میگم هر طور دیده میشم
میگه میگم
میگه میگم
نبُریدم با این که همه‌ش زیرِ تیغم
میگه میگم
میگه میگم
میگه میگم هرطور دیده میشم
دستهاش حلقه میشه دورِ خرخرَم
بره دوباره دوباره ایده میدم

Mige Migam

Fairouz Part I

Saalouny El Nas

سلام.

اینستاگرام:
https://www.instagram.com/mandegarhamiid?igsh=MW13d2d6Y3psZDV2bg%3D%3D&utm_source=qr

یوتیوب:
https://youtube.com/@mandegar-hamid?si=zr5ZSsJOxaiDyoOy

تلگرام:
https://t.me/mandegar_hamid

The Dead Author - نویسنده مرده

mandegar

Recent comments

ساکن

Maleky

Related tracks