👏 زبان قاصره از این خلاقیت

شاهکاره. یه پیشنهاد دوست عزیز! یه مجموعه بساز با الهام از قصه های عامیانه ی قدیمی که شباهت زیادی به گیم داره برای امروزی ها

دل انگیزان (بی کلام

Munir Bashir, oud - تراث عراقي

Self-Expression

the King Of Oud ((1930 – September 28, 1997) was an Iraqi musician and one of the most famous musicians in the Middle East during the 20th century and was considered to be the supreme master of the Arab maqamat scale system.

Baghdad - Munir Bashir

Ashk e Siavash By Kavosh

Yaadegar e Akhar By Kavosh

Assumption

Assumption - Maryam Nayebi - Ehsan Beyraghdar

Resurgence

Jome

Jome - Amirhossein Allahdadi

ارسلان کامکار - مادر

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من - احمد شاملو

 آی آدم ها
 نیما یوشیج
  با صدای احمد شاملو

آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند

در چه هنگامی بگویم من
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان
آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید
نان به سفره جامه تان بر تن
یک نفر در آب می خواند شما را
موج سنگین را به دست خسته می کوبد
باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه هاتان را ز راه دور دیده
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیش افزون
می کند زین آبها بیرون گاه سر گه پا
آی آدم ها که روی ساحل آرام ، در کار تماشائید !
موج می کوبد به روی ساحل خاموش
پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده ، بس مدهوش
می رود نعره زنان. وین بانگ باز از دور می آید :
 آی آدم ها .. 

و صدای باد هر دم دلگزاتر
در صدای باد بانگ او رساتر
از میان آبهای دور یا نزدیک
باز در گوش این نداها
 آی آدم ها

آی آدمها

8bit - Hezar Dastan (PishDarāmad e Esfahan by Morteza Hannaneh)

invite

kako band - Dance In Fire

شب سوم برخلاف شب‌های پیشین دو سخنران دارد. بعد از آل‌احمد بهرام بیضایی با عنوان «در موقعیت تئاتر و سینما» سخنرانی می‌کند.

Ten Nights of Poetry 4

شب سوم | سخنرانی بهرام بیضایی | در موقعیت تئاتر و سینما

داراب که رسیدیم علی را فرستادیم تا ماست بخرد وقتی برگشت دستش کیسه   ی ماستی بود و چشمانش برق میزد وگفت زنی برایش اواز خواده                        در سیرجان بوی اقیانوس هند بر صورتمان نشسته بود اقا ابراهیم برایمان اتش درست کرد و کمی اواز خواند و گفت پدر بزرگش راه زن بوده دار دسته شبابه  جناب سون هدین رو بد جور تو ریگ جنی رسواش کردن  
رسیدم به شهر دریا ها خالو گفت اینجا چشم همه غم داره اما همدیگر رو داریم مشکل زیاد هست اما همه چی خوبه  اومد بره گفت: دریا مثل مادر میمونه  چشمامون رو بستیم رسیدیم گیلان  اقای حمیدی بعد از مدت ها روی صحنه  رفت  جایزه ای گرفت از پلاستیک ساخته شده بود اون شب تو کل گیلان بارون اومد  تاکسی گرفتیم  رفتیم رفتیم  راننده گیر داده بود تو فلان رپری گفتم نه گفت اره رفتیم تو محلشون مازندران برمون کولچه داغ اوردن عطر چایی زده بودن به تنشون  از کوه بالا رفتیم رسیدیم به غرب من رو تو روستا راه ندادند صدای اواز کل روستا رو پر کرده بود خوش به حال تو 

ارش ضرابی 

عکس از معصومه بهرامی عزیزم

8bit - Hezar Dastan (PishDarāmad e Esfahan by Morteza Hannaneh)

Martin Shamoonpour

Recent comments

Setareh Aminian

Amin Ghafouri

Maysam Zaydi

Kasra Bagheri

Related tracks