بیا مستی مَکن ، بنشین ، نمیبینی دگر ما را بیا با آستین بــِستان، اشک چشمهـــــــایم را مرو! آخر پشیمان میشوی ، دانم که میجویی پس از من در رهِ میــــخانه ها هر شب رد پایم را من آخر میروم ، اما تــــو با افسوس می…
Home
Feed
Search
Library
Download