اگه زندگی کلش یه موسیقی بیکلام کوتاه بود ، این قطعه حتما کاندید میشد.

شاید روزی، بارانی دوباره صورتهای مارا بشوید، شاید چشمانمان را به حال دیگری باز کنیم و نقشهای دیگری ببینیم. هزاران شایدهای خاک خورده در خیال منست.

به تمام رفتنها، گذشتن‌ها ،از دست دادن‌ها، به تنهایی‌ها، به شروع های دوباره، به باران عزیز و خاطره‌هایی که برای ما می‌آورد و یادهایی که با خود می‌برد.
بگویم که حال روزهای غمگین مرا باران شست، 
باشد این قصه همینجا،
شاید،
 حال غمناک تو راهم،
روزی،
 با خود بُرد... 





ممنونم از بهادر دوستی ندیده که از لایو تهران پیگیر رکورد این قطعه بود.

والس باران Waltz for Rain

Crying Earth_ kai Engel

احمدشاملو - درآستانه | Morteza Fathi's Version

Expansive interstellar journeys.
Orchestral, electronic, and both types of instrument.
Inner space journeys to connect with higher and deeper dimensions.

Constellation 16

My 2nd mashup

Songs used in this mashup:
Olafur Arnalds - Not Alone
Dang Show - I Close My Eyes

https://twitter.com/OlafurArnalds/status/705552384148250624

Not Alone, When I Close My Eyes (Olafur Arnalds & Dang Show mashup)

Tar: Hossein Alizadeh's improvisation at his 65th birthday

Life Story (Hossein Alizadeh's Tar)

ستاره باران جواب کدام سلامی
 به آفتاب ,
از دریچه ی تاریک؟
Tell me!
Which earnest greeting to sun,
From this obscure prison,are you?
احمد شاملو
Ahmad Shamlou

Herman

Az Daricheh ye Tarik - از دریچه ی تاریک

We Will Meet Again

قطعه سوز و گداز – دونوازی تار علی چولایی و پیانو ادیب قربانی .
سوز و گذاز نیمه‌بداهه‌ای از علی چولایی و ادیب قربانی و حاصل غم فقدان دوستی ست که به مرگ خودخواسته از دنیا رفت.
.....................
راهشان دور نبود، ولی از مجموعه جاهایی بود که در زندگی یا مدتی فشرده و مدام به آن سر میزنی یا اصلا صد سال یک بار گذارت نمی افتد، برای همین هم بود که هر بار چیزی در مسیر نسبت به قبل عوض شده بود، خوب به چشم می آمد. دم در ایستادم، از شلختگی درختهایی که از خانه ی قدیمی و بزرگشان بیرون زده بود معلوم بود خانه مدتهاست بی دلسوز مانده. در ِ بزرگِ فلزیشان شل و ول تر از همیشه بود، هر چه در زدم در را باز نکردند، داد زدم “شهلا خانوم” باز جوابی نیامد، به در تکیه دادم، در با سر و صدای زیاد لق خورد، صدای سگ همسایه شان بلند شد. خانه از آنچه فکر میکردم کهنه تر و دخمه تر شده بود، طبیعی بود، از وقتی حمید پسر همین شهلا خانوم از بین رفته بود دیگر کسی حال و حوصله ی جمع و جور کردن وضعیت آن خانه ی به آن بزرگی را نداشت. همسایه شان آمد، غر زد که چرا بعد مرگ حمید دیر به دیر می آیم. دعوتم کرد به خانه شان، گفتم آمده ام خاله شهلا را ببینم، ساکت شد، بدون حرف زدن کمی نگاهم کرد، برگشت و همانطور که به سمت در خانه ی خودشان میرفت فاتحه میخواند. کنار در خانه ی حمید و خاله شهلا ایستادم، کوچه خیلی ساکت شد، طبیعی بود، کلافه شدم، به در تکیه دادم،صدایش بلند شد و صدای سگ همسایه پشتش، دٓر که ساکت شد دوباره با کمرم ضربه ای دیگر زدم، ساکت که شد، دوباره شروع کردم…

Sooz O Godaz - In Memory Of Our Beloved Friends

از وقتی از ایران رفتم، صبح‌ها كه از خواب پاميشم، اولين كاری كه می‌كنم اينه كه ببينم از ايران چی به دستم رسيده. اخبار روز، پيغام‌های خونواده و دوستان.
امروز صبح وقتي پاشدم، ديدم "ماكسيم" برام اینو فرستاده.
....
ماکسیم مانجو فيلمساز  و موزيسين فرانسویه كه دو سال پيش واسه‌ی پروژه‌اش ازم خواست كه يه روز رو با هم بگذرونيم، واسش موزيك بزنم، از موسيقی بگم و ويديويی ازم درست كنه. 
ماكسيم تو اين مدت فرصت نكرده بوده روی ویدیو كار كنه، منم از خاطرم رفته بود و الان بعد از حدود سه سال اين فيلم رو برام فرستاد.
تنهايی و غم اون روزا، خونمون كه الان ديگه كس ديگه‌ای توش زندگی ميكنه،
ساعت ديواری كه تو هر خونه‌ای كه رفتيم با خودمون برديمش. پيانوم، سازی كه ده سال دوستم بود..ولی اين روزا روزای آخرش بود.
يه كم بعدتر پدالش خراب شد، بعد كليداش نميزد، و هرروز با هزار نشونه بهم ميگفت كه برو. تموم شد این دوره.
توی جعبه‌ی پایین پیانوم خيلي چيزا قايم ميكردم، دفتر خاطراتم و هزار تا تیکه‌ی کاغذ پرنوشته و شعر.
شب آخر كه داشتم ميرفتم فرودگاه، برای اينكه چک كنم چيزی جا نمونه توش، درش رو باز كردم. هيچی ديگه توش نبود. نه سيمی، نه كليدی، نه پدالی، نه صدايی، فقط يه آدم توش بود با لب‌های خشک، چشمای تر و نگاه نگران، كه تا منو ديد لب‌های ترک خورده‌‌اش باز شد و چشماش پر اشک شد و يه كاغذ بهم داد، و جعبه رو بست.

خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش، بنماند هیچش اما هوس قمار دیگر

لینک ویدیو:

https://www.youtube.com/watch?v=LjPwVEu4_NQ

بباخت آن چه بودش - Lost everything - 2016

David Six & Hesam Inanlou
A Lament for Existence
حسام اینانلو و دیوید سیکس
مرثیه‌ای برای بودن
بداهه‌ی کمانچه و پیانو

آنچه برای شهود ضروری ست ، انزوا ست.
یافتن خویشتنِ خویش الزاما در تنهایی و سکوت مُیسّر می‌شود.هنرمند در دستیابی به درونیات خویش مُدام و ممتد انزوا را خودخواسته ایجاد می‌کند.می کوشد در جمع زندگی کند اما ناگزیر است آن لایه های متعالی را فقط و فقط در تنهایی جست و جو کند.جُستن و کشفِ همان (آنِ )مُحترم.این بار انزوا تمام بشریت را نشانه گرفته.انزوای انسان.از دل این انزوا بی شک شکوفایی و نور بیرون میزند.

What is vital for perception is isolation.
Finding one’s self is unavoidably possible in silence and solitude. In order to reach their inner souls the artists have willingly created a continuous and extended isolation. They try to live in the society yet can only search for those sophisticated layers in solitude; the search and discovery of that respected twinkle. This time isolation has aimed all of humanity. The isolation of humankind. Indeed from the heart of this isolation opulence and light shall come forth.

A Lament for Existence

حسام اینانلو و دیوید سیکس | مرثیه‌ای برای بودن | بداهه‌ی کمانچه و پیانو

-آن چه در حافظه می ماند، همیشه آن چیزی نبوده که شاهدش بوده ایم….

_____________

https://instagram.com/masoumeh_mashinchian?igshid=YmMyMTA2M2Y=

Crying Earth_ kai Engel

Masoumeh Mashinchian 🎈

Recent comments

mad3

Saeed Nourzadeh

Related tracks