انسان بود۵. ولی تاریخ انسان مدرن

مرگت سیم بیومه (مرتضی باب)

درویشم و درویشم
جز این نبود هر شب آوای دل ریشم


درویش  ـ مصطفی جاویدان

موسیقی لری 01

"مریم سپید"

ترانه/ملودی/ تنظیم: ایرج امیر نظامی 
آوازه خوان: بهروز (عباس آیانی)
اجرا: بهار 1350

مریم چرا با ناز و با افسون و لبخندی 
به جانم شعله افکندی ، مرا دیوانه کردی
امشب که بارانِ غم از هر دیده می بارد
دلم در سینه می نالد ، مرا دیوانه کردی ، مرا دیوانه کردی

رفتی مرا تنها ، به دستِ غم رها کردی
به جانِ من خطا کردی ، مرا دیگر نخواهی
پیدا شدی با غمزه در جامِ شرابِ من
از این حالِ خرابِ من ، بگو دیگر چه خواهی ، بگو دیگر چه خواهی

*****
اشکی که ریزد ز دیده ی من ، آهی که خیزد ز سینه ی من ، رنگِ تمنا ندارد 
تو آن گلِ مریم سپیدی ، بی تو دلم شوری و امیدی دیگر به دنیا ندارد
دیگر به دنیا ندارد ، دیگر به دنیا ندارد
*****
هم چون نسیم از برم بگذر ، یک لحظه در دیده ام بنگر
شاید نشانی ز عشق و وفا ، بینم به چشم تو بارِ دگر

اشکی که ریزد ز دیده ی من ، آهی که خیزد ز سینه ی من ، رنگِ تمنا ندارد
تو آن گلِ مریمِ سپیدی ، بی تو دلم شوری و امیدی دیگر به دنیا ندارد
دیگر به دنیا ندارد ، دیگر به دنیا ندارد




مریم سپید(گل مریم)

عزیز ساکت من همصدا کو
بگو شهر فرنگ قصه‌ها کو
مگه ما حوض فیروزه نساختیم
بگو پس ماهی پولک طلا کو
به یاد آر ای عزیز خوب خسته
قدیمی‌ای صمیمی‌ای شکسته
به یاد آر ای دلیل هر ترانه
که بیداری به خوابت پل نبسته
میخواستی شهری از مخمل بسازی
به قد بی حصاری بی نیازی
به رنگ ناب دریا رنگ ماهی
به لطف همصدایی همنوازی
به رویا می‌زنم بیدارم از نو
دوباره می‌رسم تا آخر تو
بیا که خواب بیداری قشنگه
بیا همقد رویاهای ما شو
تماشا داره رویاهای بیدار
تماشا داره رنگ سبز ایثار
چه عطری داره یاس پشت دیوار
چه رنگی داره خوشبختی به یاد آر
به یاد آر ای عزیز خوب خسته
قدیمی‌ای صمیمی‌ای شکسته
به یاد آر ای دلیل هر ترانه
که بیداری به خوابت پل نبسته


آهنگ رویا از شکیلا در آلبوم آخرین کوکب

Ahdieh - Javidan - Soleiman سلیمان با صدای درویش جاویدان و عهدیه

سعید ضیا
دهه شصت 

***
دهه شصت
شعر و صدای : سعید ضیا
گیتار و تنظیم : معین روزبهانی
کوزه : بابک پیمانی
کاخون : نوید بهرامی 
آهنگ : سعید ضیا
ضبط : سیامک سلاطی . شهاب عباسیان
میکس و مسترینگ : استودیو انوش 
با تشکر فراوان از استاد فرشاد سیفی

دهه شصت

دوباره ميسازمت وطن
اگر چه با خشت جان خويش
ستون به سقف تو ميزنم
اگر چه با استخوان خويش
دوباره ميگويم از تو گل
به ميل نسل جوان تو
دوباره ميشويم از تو خون
به سيل اشک روان خويش
اگر چه صد ساله مرده ام
بگور خود خواهم ايستاد
که برکنم قلب اهرمن
به نعره آنچنان خويش
اگر چه پيرم ولی هنوز
مجال تعليم اگر بود
جوانی آغاز ميکنم
کنار نوباوگان خويش

دوباره میسازمت وطن

ورژن ادیت شده‌ی کنفرانس  - فقط قسمتهای سخنرانی دکتر هلاکویی در این کنفرانس را میشنوید

---

برای دسترسی به بقیه‌ی کنفرانس ها و سخنرانی ها لطفا به لینک زیر مراجعه کنید
https://goo.gl/FNLlGy


دکتر هلاکویی, کنفرانس سنت و مدرنیته - ۲۶ اکتبر ۲۰۱۴

Mehran Farvardin

Recent comments

Mahmud Sohi

chenazworld

Related tracks