تلا ونگ بزو،فرو بورده شو،مه يار نموخروس مي خواند، شب به پايان رسيده،يارم هنوز نيامده استدل پر درده،بورده بورده،مه چش سـودلم پر درده او رفت و نور چشمانم را با خودش بردبسكه هارشيمه دراز راهره،بسكه ونگ هدامه دل جه خداره…
Home
Feed
Search
Library
Download