دیالوگ های دوست داشتنی

علی : یه مداد بده به من.... خاک تو سرت کنن که یه مداد نداری... مادر... مادر... یه مداد به من بده
مادر : مداد می‌خوای برای چی؟
علی : بابا مداد می‌خوام بزنم تو سرم؛ می‌خوام بنویسم دیگه
مادر : آبرو واسه ما نذاشتی
علی : بابا خانوما، یه مداد به من بدین... یه قلم، یه مداد، یه کوفت، یه زهرمار که بشه باهاش نوشت... آخه بابا شما هیچ وقت نمی‌خواین یه چیزی بنویسین؟... آخه یه قلم پیدا نمی‌شه اینجا؟... آخه این چه خونه‌ایه که یه 
قلم توش پیدا نمی‌شه؟... الله و اکبر ، به کی بگم آخه من؟

سنتوری / داریوش مهرجویی / محصول ۱۳۸۵

راديو ديالوگ يك پروژه شخصي است.
در اين راديو قسمت هايي از ديالوگ فيلم هاي، پرسه در مه، اينجا بدون من و سربازهاي جمعه گنجانده شده است.
در ضمن شعرهاي شاعراني چون مهدي اخوان ثالث،‌ احمد شاملو و احمدرضا احمدي با صداي خود شاعر شنيده مي شود.
لطفا هنگام شنيدن اين راديو چتر همراه داشته باشيد، باران در حال باريدن است.

RadioDialogue | 01

دیالوگ به یاد ماندنی از فیلم چیزهایی هست که نمیدونی

چیزهای هست که نمیدانی - 2

فکر و ذکرمان شد کسب آبرو، چه آبرویی، مملکت رو تعطیل کنید، دارالایتام دایر کنید درست‌تره. مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه می‌آید، قحطی است، دوا نیست، مرض بیداد میکند، نفوس حق النَفَس می‌دهند، باران رحمت از دولتی سر قبله‌ی عالم است، و سیل و زلزله از معصیت مردم. میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی. سر بریدن از ختنه سهل‌تر. ریخت مردم از آدمیزاد برگشته، سالک بر پیشانی همه مهر نکبت زده، چشم‌ها خمار از تراخم است، چهره‌ها تکیده از تریاک. اون چهار تا آب انبار عهد شاه عباسم، آبش کرم گذاشته، ملیجک در گلدان نقره می‌شاشد، چه انتظاری از این دودمان. با آن سرسلسله‌ی... اخته. خلق خدا به چه روزی افتادند از تدبیر ما ,دلال، فاحشه، لوطی، یله، قاپ باز، کف زن، رمال، معرکه گیر، گدایی که خودش شغلی است.


حاجی واشنگتن- دیالوگ منولوگ عید قربان

بهروز وسوقي

دیالوگ بهروز وثوق
 دنیای این روزای من
هـــــــــــــــی رفیـــــــــــــــق
کاور :  پیام

دیالوگ بهروز وثوق دنیای این روزای من

حجت : آخه شما خانم معلم این مملکتی؟ خجالت نمی‌کشی؟ برا چی برگشتی بهش گفتی بابات مامانتو زده بچش افتاده؟
معلم : من کی همچین حرفی زدم؟
حجت : خجالت نمی‌کشی بند کردی به نقاشی بچه ۴ ساله بهش میگی بابات مامانتو زده بچش افتاده. این دلیله؟
معلم : من اینجوری نگفتم آقا
حجت : چرا تا چشتون به ماها میفته فکر میکنین صب تا شب مثه حیوون داریم می‌زنیم تو سر زن و بچمون؟ بابا به همین قرآن به ولله مام آدمیم مثه شما

جدایی نادر از سیمین / اصغر فرهادی / محصول ۱۳۸۹

غزل سعدی
صدای مهدی احمدی

از فیلم شبهای روشن

دیالوگ های دوست داشتنی

Mirza Koochak