عجب  صدای  روان دلنشینی 

تصنیف بهار دلکش از ساخته‌های درویش خان | آواز: علیرضا قربانی | آلبوم: جلوۀ گل | تاریخ انتشار: 1389

تصنیف بهار دلکش - علیرضا قربانی

محمد معتمدی-عشق در دل ماند و یار از دست رفت

شاعر: باباطاهر | آهنگساز: حسین دهلوی | آلبوم: آثاری از حسین دهلوی

www.facebook.com/delnavazan.playlist 
‎ 
مو که یارم سر یاری نداره
مو که دردم سبکباری نداره
هنو واجن که یارت خواب نازه
چه نوع خواب که بیداری نداره
بیته یکدم دلم خرم نمونه
اگر رویت بینم غم نمونه
اگر درد دلم قسمت نمایند
دل بی درد در عالم نمونه
بوره سوته دلان تا ما بنالیم
ز دست یار بی پروا بنالیم
بشیم با بلبل شیدا به گلشن
اگر بلبل نناله ما بنالیم

گفتگوی دل | صدیق تعریف

شجریان_دوش می آمد و رخساره برافروخته بود

ستارزاده - دختر فراش باشی



Album title: Art of Improvisation - Nava  (Album 01 / 09)

Artists: Majid Derakhshani, Arman Sigarchi, Shahu Andalibi

Label / Publisher: Studio Tabak

Genre: World / Persian Classical / Improvisation

Recorded at Schoko Pro Studio, Wiesbaden, Germany, 2010.

Release year: 2025

Design by Arman Sigarchi × Studio Tabak

Art of Improvisation – Nava I

بداهه نوازی و ضربی خوانی استاد ناصر فرهنگ فر 

هرچه کنی بکن مکن ترک من ای نگار من	
هر چه بری ببر مبر سنگدلی به کار من
هر چه هلی بهل مهل پرده به روی چون قمر	
هر چه دری بدر مدر پرده اعتبار من
هر چه کشی بکش مکش باده به بزم مدعی	
هر چه خوری بخور مخور خون من ای نگار من
هر چه دهی بده مده زلف به باد ای صنم	
هر چه نهی بنه منه پای به رهگذار من
هر چه کشی بکش مکش صید حرم که نیست خوش	
هر چه شوی بشو مشو تشنه به خون زار من
هر چه بری ببر مبر رشته الفت مرا	
هر چه کنی بکن مکن خانه اختیار من
هر چه روی برو مرو راه خلاف دوستی	
هر چه زنی بزن مزن طعنه به روزگار من

هرچه کنی بکن مکن

آپلود شده توسط صفحه فیسبوک  www.facebook.com/AmiGilan

ناصــر مسعودی

کلام: محمد رضا شفیعی کدکنی | آهنگساز: حمید متبسم | آلبوم: به نام گل سرخ

www.facebook.com/delnavazan.playlist

بزن آن پرده اگر چند تو را سیم از این ساز گسسته
بزن این زخمه اگر چند در این کاسه ی تنبور نماندست صدایی
بزن این زخمه بر آن سنگ بر آن چوب
بر آن عشق که شاید بردم راه به جایی
پرده دیگر مکن و زخمه به هنجار کهن زن
لانه ی جغد نگر کاسه ی آن بربط سُغدی ز خموشی
نغمه سر کن که جهان تشنه ی آواز تو بینم
چشمم آن روز مبیناد که خاموش در این ساز تو بینم
نغمه ی تست بزن آنچه که ما زنده بدانیم
اگر این پرده بر افتد من وتو نیز نمانیم
اگر بمانیم و بگوییم همانیم

سغد. [ س ُ ] (اِخ ) نام شهری است از ماوراءالنهر نزدیک سمرقند

بربط سُغدی | سالار عقیلی

باغ ما پرچین داره
               میوهای شیرین داره
               گل و چشمه و آهو
               لاله و نسرین داره

                                                                «فلفل نبین چه ریزه
                                                                بشکن ببین چه تیزه»

               پرچینش صد فرسنگه
               ابرش هزارون رنگه
               هم بارون نَم‌نَمش
               هم توفانش قشنگه

                                                 «فلفل نبین چه ریزه
                                                 بشکن ببین چه تیزه»

               باغ ما بارون داره
               باد گل افشون داره
               «سهند» قد بلندش
               چتر زرافشون داره

                                                 «فلفل نبین چه ریزه
                                                 بشکن ببین چه تیزه»

               پر از سرو بلنده
               یال اسبش کمنده
               هشتی داره باغ ما
               ایوونش «دماوند»ه

                                                 «فلفل نبین چه ریزه
                                                 بشکن ببین چه تیزه»

               باغ ما گلشن داره
               سایه و روشن داره
               خاره سنگ «البرز»ش
               صد جور آویشن داره

                                                 «فلفل نبین چه ریزه
                                                 بشکن ببین چه تیزه»

               یه گُلهَ‌ش برف و بارون
               یه گُلهَ‌ش آتیش‌بارون
               «کویر»ش خار و شوره‌س
               «گیلان»ش شالی‌کارون

                                                 «فلفل نبین چه ریزه
                                                 بشکن ببین چه تیزه»

              باغ ما قصّه داره
              درخت پسّه داره
              رو شاخ پسّه‌ش مرغی
              یال شیکسّه داره

                                                 «فلفل نبین چه ریزه
                                                 بشکن ببین چه تیزه»

               چمنزارش چین‌چینه
               پر از خال نگینه
               رو هر نگین و خالش
               یه شاپرک می‌شینه

                                                 «فلفل نبین چه ریزه
                                                 بشکن ببین چه تیزه»

               باغ ما کُلون داره
               نگین و نشون داره
               دروازه‌ش بازه، اما
               شیر نگهبون داره.

                                                 «فلفل نبین چه ریزه
                                                 بشکن ببین چه تیزه»

               «مهرگان» و «نوروز»ش
               بی‌رنگ و کم‌سو نَشَن
               پَلنگای شاهنومه‌ش
               بُزهای ترسو نَشَن.

                                                 «فلفل نبین چه ریزه
                                                 بشکن ببین چه تیزه»

               باغ ما شبنم داره
               برگ گلش خَم داره
               شمشیرش تن فولاد
               دل ابرشم داره.

                                                 «فلفل نبین چه ریزه
                                                 بشکن ببین چه تیزه»

               مردمش بی‌دل نَشَن
               گمنام و بی‌گِل نَشَن
               خوشه‌های شیرینش
               بوته‌ی فلفل نَشَن

                                                 «فلفل نبین چه ریزه
                                                 بشکن ببین چه تیزه»

               گنجیشک این باغم من
               پلنگ این باغم من
               شوره‌زار یا گلزار
               عاشق این باغم من

                                                 «فلفل نبین چه ریزه
                                                 بشکن ببین چه تیزه»

               تو طلا و تو خشتم
               آتیشزار و بهشتم
               رو سینه‌ی دروازه‌ت
               با خنجر نوشتم:

                                                 «فلفل نبین چه ریزه
                                                 بشکن ببین چه تیزه»
 

شجریان_دوش می آمد و رخساره برافروخته بود

MohammadMehdi Bashiri

Recent comments

reza

Jalil Noorghasemi

Related tracks