دختر هسماده

درد دل فامیل دور

و متواضعانه از ما خواست تا...»
آهنگی را که خود ساخته بود
برای ما بنوازد.

آن گاه فقط ما بودیم،
خورشید سوزان،
دریای نیلی و

«...[جاشوی باوفا]

The sun - Ali Boustan خورشید - علی بوستان

چهارپاره ابوعطا _ امید مظهری (از شاگردان دوره عالی شجریان)

امید مظهری __ بیات ترک، کلاس استاد شجریان

هنگسازان: کیخسرو و سهراب پور ناظری
 
نوازندگان:
سهراب پور ناظری: تنبور و کمانچه
همایون نصیری: سازهای کوبه ای
حسین رضایی نیا: دف
آیین مشکاتیان: تمبک و کوزه
حمید خوانساری: عود
اصغر عربشاهی: تار
مهیار طریحی: سنتور
داریوش آذر: کنترباس
آیین مشکاتیان: تمبک و کوزه
 اشعار از خیام، مولوی، حافظ، سعدی و هومن ذکایی


03- تصنیف جانی و صدآه

فایل صوتی بخشی از مصاحبه ابوالحسن بنی صدر با ضیا صدقی از پروژه تاریخ شفاهی هاروارد می باشد - دقایق 29 تا 32 - کاست نهم، طرف اول نوار  و دقایق 1 تا 3 - کاست نهم - طرف دوم نوار- مصاحبه در سال 1984 در شهر پاریس، فرانسه

راجع به رفسنجانی، خامنه ای و منتظری - از زبان ابوالحسن بنی صدر در سال 63

Mohammad-Reza Lotfi - Daramad Dashti

آلبوم راز گل علیرضا افتخاری اثری فوق العاده و به یادماندنی

Raze Gol

مقدمه راز گل

شعری برای اسماعیل و نیشکرهای تلخ جنوب


اسماعیل
 باتوم‌ها مسالمت‌آمیز نمی‌دانند
وقتی که گوشت
شکل خودش را جمع کند
و هوا
توی گوش‌های از خون رفته
لانه کند
جنون‌های ادواری با دست‌های مکرر
در گرفتن
در بریدن
هوا را پس خواهند زد
چنان وحشی
چنان سنگین
که حضور مشت صدباره شود
اسماعیل
دستت را که بالا می‌بردی
آرزوها پرتاب می‌شدند
به شکل ستاره
که عبورش را از ما گریخته بودند
به شکل منحنی‌های پرواز
شکل هلال‌های ایستاده بر شانه‌ها
و نیشکرانی تلخ
از سایه‌ی این خون
که پاشیده روی میز
پاشیده روی دفتر بازجویی
و همین‌طور
اتاق که بیهوش افتاده است
میان تو و آن‌ها
آن‌ها که خود به گناه خویش معترف بودند
معترف بودند
به مشت‌های کوبیده بر دندان‌ها
معترف بودند
به ناخن‌های فشرده از کبود
و عبور خون از میانه‌ی این دندان چپ
که سال‌هاست کندنش
را به چوب‌ها پیوند می‌دهند
چوب‌های آهنی
ایستاده در سایه‌ی گازوئیل‌ها
و صدایی که به بالا بردن فرمان می‌داد.

سرد است اسماعیل
سرد است
و من بر چشمه‌های مغموم
هوس راه‌هایی را می‌برم
که شکلشان از پاها کوفته است
و پتک‌هایی از استخوان
که شکل پا را سبز می‌کنند

چنان که گندم
به شکل عبورهای پیوسته
چشم را دور می‌برد
سرد است اسماعیل
و آتش‌ها دور اما روشن
و سیاهی گشوده
چنان تنگ بغل‌مان کرده
که عبور سرها هیچ‌چیز را زنده نمی‌کند

فردا اما که نوبران بادام‌ها
بر شاخسار قرمز زمین
روشن شوند
همه‌ی بیابان را خواهم رفت
به شکل افتاده‌های پا
و دست‌هایی که به شکل مشت
بلند می‌شوند

می‌خواهم حرف بزنم اسماعیل
اما حرف که می‌زنم
آن دندان‌های پریده
می‌پرند میان من و حرف‌های ما
می‌پرند میان من و نان‌ها
می‌پرند روی ساقه‌ی نیشکرها
این سطرها تا کجا می‌روند
این سطرها تا کجا می‌برند
نمی‌دانم اسماعیل
من اما
هر روز را بندی می‌کنم
برای ادامه
تا آفتاب بر ما تابیدن بگیرد
به شکل عمودهای نور
و رشته‌هایی که باران را
پرتاب می‌کند
سرد است اسماعیل
و خنده از دهان باز ما
هجرت خواهد کرد
به تصویر بیرون
و قاب می‌شود

جنون‌های ادواری. شعر و صدای محمد مهدی‌پور

نویسنده و گوینده: بنفشه طاهریان
موسیقی: @luca-longobardi  (10,000 Fallen Leaves)

قرنطینه

نبض جاده میزند, به کدام سوی نرسیدن بدویم تا برسیم؟

Mohammad-Reza Lotfi - Daramad Dashti

Mohammad Reza Lotfi

Recent comments

Mehdi Shayesteh far

shima Ghassemei

Related tracks