گداخت جان که شود کار دل تمام و نشدبسوختیم در این آرزوی خام و نشدبه لابه گفت شبی میر مجلس تو شومشدم به رغبت خویشش کمین غلام و نشدپیام داد که خواهم نشست با رندانبشد به رندی و دردی کشیم نام و نشدرواست در بر اگر میتپد…
🕊️
🌹❤️🌹
نشد...
در آن هوس که شود آن نگار رام و نشد
Home
Feed
Search
Library
Download