لیلی بنشین خاطره ها را رو کنلب وا کن و با واژه بزن جادو کن
لیلی تو بگو،حرف بزن،نوبت توستبعد از من و جان کندن من نوبت توست
لیلی مگذار از دَم ِ خود دود شوملیلی مپسند این همه نابود شوم
لیلی بنشین، سینه و سر آوردممجنو…
مجنونم و خوناب جگر آوردم
مپسند این همه نابود شوم
Home
Feed
Search
Library
Download